نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 511
كريم خواند، وجوهى ذكر كردهاند، يكى اينكه:
چون آن نامه نامه مهر شده بود و در حديث هم آمده كه اكرام كتاب به مهر كردن آن است
حتى بعضى[1] از اين
مفسرين ادعا كردهاند كه معناى كرامت نامه، مهر آن است، وقتى گفته مىشود: من كتاب
را اكرام كردم و نامه من كريم شد، معنايش اين است كه آن را مهر نهادم.
بعضى[2] ديگر
گفتهاند: وجهش اين است كه خط آن فوق العاده زيبا بوده و بيانى شيوا داشته.
بعضى[3] ديگر
گفتهاند كه: از اين جهت كريمش خواند كه از راه غير طبيعى يعنى به توسط مرغ هوا به
او رسيده است، كه چه بسا خيال كرده است كتابى است آسمانى، و از اين قبيل وجوه بى
پايه و بى اساس ديگر.
و حال آنكه خواننده خوب مىداند كه اين وجوه همه از قبيل تفسير به
راى است، كه كسى را قانع نمىكند و ظاهرا آن علتى كه اينان را به اين حرفها
كشانيده اين است كه:
خيال كردهاند جمله( إِنَّهُ بِسْمِ
اللَّهِ) ...(مُسْلِمِينَ ) حكايت متن كتاب است و آن
گاه ديدهاند كه اين حرف با حمل جمله كه اين از سليمان است و اينكه بسم
اللَّه ... بر تعليل و بيان علت كرامت كتاب نمىسازد، لذا براى رفع اين
ناسازگارى آن طور كه ديديد به دست و پا افتادهاند.
و ما در جواب از اين پندار، مىگوييم: ظاهر ان مفسره در
جمله (أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى) اين است كه
عبارت اصلى كتاب را نقل به معنا كند، نه اينكه بخواهد متن آن را حكايت كند و
مضمونش نهى از علو بر صاحب نامه و امر به آمدن ملكه و تسليم او شدن است، پس اصلا
هيچ محذورى در بين نيست.
(أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ) كلمه ان تفسيرى است كه در اينجا مضمون نامه سليمان را
تفسير مىكند. كه بيانش گذشت.
و اينكه گفتيم بعضى[4] گفتهاند:
كلمه ان مصدريه و كلمه لا نافيه است صحيح نيست، براى اينكه اگر چنين
باشد اولا مستلزم تقدير گرفتن مبتداء و يا خبرى بدون جهت است، (كه هيچ اجبارى به
اينكار نيست). و ثانيا اينكه مىبينيم جمله و اتونى را بر آن