responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 508

به غيب است، كه خواننده خود به ضعف اين قول آگاه است.

و معناى اينكه فرمود: و مى‌داند آنچه را شما پنهان مى‌داريد و آنچه را كه ظاهر مى‌كنيد اين نيست كه او به آنچه در خلوت انجام مى‌دهيد و آنچه در بين مردم مى‌كنيد عالم است، بلكه مراد اين است كه: به آنچه در ظاهر شما و آنچه در باطن شماست آگاه است، البته، بيشتر قراء قرآن اين جمله را به صيغه غيبت خوانده‌اند، يعنى به جاى تاى نقطه‌دار كه در ابتداى كلمه تخفون و كلمه تعلنون بود، ياء آورده و خوانده‌اند: ما يخفون و ما يعلنون و اين قرائت بهتر است.

خلاصه: حجتى كه در اين آيه بر ضرر وثنى‌ها اقامه شده اين است كه: ايشان به جاى خدا براى آفتاب سجده مى‌كنند و آن را به خاطر آثار خوبى كه خداى سبحان در طبع آن براى زمين و غير آن قرار داده است تعظيم مى‌كنند، در حالى كه خدا اولاى به تعظيم است، براى اينكه آن كسى كه تمامى اشياى عالم، كه يكى از آنها آفتاب است از عالم عدم به وجود آورده و از غيب به شهود بيرون كرده و نظام حيرت انگيزى در همه آنها به كار برده و آن آثار كه گفته شد در آفتاب قرار داده است خداى سبحان است و او سزاوارتر است به سجده شدن تا مخلوق او، علاوه بر اين اصلا پرستش و سجده به چيزى كه شعور ندارد معنا ندارد، با اينكه خداى سبحان نه تنها (العياذ باللَّه) فاقد شعور نيست، بلكه به آنچه خودتان در خود سراغ داريد و براى شما ظاهر و آشكارست و نيز به باطن شما كه خود از آن بى خبريد آگاه است، پس تنها او را بايد سجده كنيد و تعظيم نماييد، نه غير او را. و با اين بيان روشن مى‌شود كه چگونه آيه مورد بحث با آيه بعد كه مى‌فرمايد:(اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ) متصل است.

(اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ) اين جمله تتمه كلام هدهد و به منزله تصريح به نتيجه‌اى است كه از بيان ضمنى سابق گرفته مى‌شود و بى پرده اظهار كردن حق است، در مقابل باطل وثنى‌ها و به همين جهت نخست كلمه‌(لا إِلهَ إِلَّا هُوَ) را كه كلمه توحيد است و توحيد در عبادت خدا را مى‌رساند آورده، آن گاه جمله‌(رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ) را ضميمه كرده تا دلالت كند بر اينكه همه تدبيرهاى عالم، منتهى به خداى سبحان مى‌شود، چون عرش سلطنتى عبارت است از مقامى كه همه زمامدارهاى امور آنجا جمع مى‌شوند و از آنجا احكام جاريه در ملك صادر مى‌شود.

البته، در جمله‌(رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ) محاذات ديگرى نيز به كار رفته و آن محاذات با كلام هدهد در توصيف ملكه سبأ است، كه گفت:(وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ) و چه بسا همين گفتار هدهد، باعث شد كه سليمان به افراد خود دستور داد تا عرش او را نزدش حاضر كنند،

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 508
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست