responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 507

چون وقتى بنا شد غير از راه خدا راهى نباشد و آن يك راه هم از دستشان برود، ديگر راهى ندارند، در نتيجه اهتداء نخواهند داشت، (دقت فرماييد).

(أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْ‌ءَ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ يَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ‌) قرائتى كه فعلا داير و معمول است همين است كه آورديم كه كلمه الا با تشديد لام خوانده مى‌شود و مركب است از دو كلمه ان و لا و اين آيه عطف بيان است براى كلمه اعمالهم و مى‌فهماند آن اعمالى كه شيطان از ايشان زينت داد، اين بود كه براى خدا سجده نكنند.

بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: لامى بر سر الا بوده و حذف شده است و اصل آن لئلا بوده و معناى آيه اين است كه: شيطان ضلالت ايشان را زينت داد تا براى خدا سجده نكنند.

[معناى خب‌ء و مفاد آيه:(أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْ‌ءَ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...) و حجتى كه عليه پرستش آفتاب متضمن است‌]

كلمه خب‌ء به طورى كه در مجمع البيان گفته: به معناى اسم مفعول يعنى مخبوء است، و مخبوء به معناى هر چيزى است كه در احاطه غير خود، قرار گيرد، بطورى كه ديگر نشود ادراكش كرد و اين كلمه مصدر است كه كار صفت را انجام داده، در ماضى ثلاثى آن مى‌گويى خباته و در متكلم وحده مضارع مى‌گويى اخبئه و آنچه خداى تعالى از عالم عدم به عالم وجود مى‌آورد همين وضع را دارد[2].

پس، عبارت‌(يُخْرِجُ الْخَبْ‌ءَ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)، استعاره است، گويا موجودات در پس پرده عدم و زير طبقات نيستى قرار داشتند و خدا آنها را يكى پس از ديگرى از آنجا به عالم وجود درآورد.

بنا بر اين، اين نامگذارى- كه ايجاد و بيرون كردن از عدم را خب‌ء ناميد- قريب به نامگذارى ديگرى است و آن كلمه فطر است، كه در بسيارى از آيات، خلقت را فطر، و خالق را فاطر ناميده است، و فطر به معناى پاره كردن است، گويا خداى تعالى عدم را پاره مى‌كند و موجودات را از شكم آن بيرون مى‌آورد.

گفتيم كه استعمال كلمه خب‌ء استعاره است، ليكن ممكن است بگوييم: اين استعمال حقيقى و بدون استعاره است، چيزى كه هست احتياج به بيانى دارد كه اينجا محل آن بيان نيست. بعضى‌[3] هم گفته‌اند: مراد از خب‌ء غيب است و مراد از اخراج خب‌ء، علم‌


[1] كشاف، ج 3، ص 361.

[2] ( 2 و 3) مجمع البيان، ج 7، ص 219.

[3] ( 2 و 3) مجمع البيان، ج 7، ص 219.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 507
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست