نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 506
كرد، سپس حاضر درگاه شد، سليمان سبب غيبتش
را پرسيد و عتابش كرد، هدهد در پاسخ گفت: من از علم به چيزى احاطه يافتهام كه تو
بدان احاطه ندارى و از سبأ خبر مهمى آوردهام كه هيچ شكى در آن نيست.
از اين مضمون برمىآيد كه در آيه به منظور اختصار، چيزى حذف شده.
نكتهاى كه در اين گفتگو هست اين است كه هدهد از ترس تهديدى كه
سليمان كرد و براى اينكه او را آرام كند قبل از هر سخن ديگر، اولين حرفى كه زد اين
بود كه:(أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ) (و گرنه جا داشت او هم اول بگويد من به شهر سبأ رفتم و چنين و چنان
شد).
(إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ
مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ)
ضمير در تملكهم به اهل سبا و توابع آن بر مىگردد و جمله(وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ) وصف وسعت مملكت و عظمت سلطنت آن زن است، و همين خود قرينه است بر
اينكه منظور از كل شىء در آيه هر چيزى است كه سلطنت عظيم محتاج به
داشتن آنها است، مانند حزم و احتياط و عزم و تصميم راسخ و سطوت و شوكت و آب و خاك
بسيار و خزينه سرشار و لشكر و ارتشى نيرومند و رعيتى فرمان بردار، ليكن از بين همه
اينها، تنها نام عرش عظيم را برد.
(وَجَدْتُها وَ قَوْمَها يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ
دُونِ اللَّهِ ...) اين آيه دليل بر اين است كه مردم آن شهر
وثنى مذهب بودهاند و آفتاب را به عنوان رب النوع مىپرستيدهاند.
(وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ)- اين جمله به منزله عطف تفسير است، براى جمله قبليش و در عين حال
زمينه است براى جمله بعدى كه مىفرمايد:(فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ) يعنى شيطان اعمال زشتشان را
در نظرشان زينت داده و در نتيجه از راه بازشان داشته. آرى، زينت دادن شيطان سجده
آنها را بر آفتاب و ساير تقربجويىهايشان را زمينه بود براى جلوگيرى ايشان از راه
خدا، كه همانا، پرستش او به تنهايى است.
و اگر سبيل را مطلق آورد و نگفت: سبيل اللَّه، براى اين بود كه اشاره
كند به اينكه براى انسان بر حسب فطرتش و بلكه براى هر چيزى بر حسب خلقت عمومى،
راه، تنها و تنها يكى است و آن راه خدا است، راه ديگرى نيست، تا براى تعيين راه
خدا محتاج باشد به اينكه كلمه خدا را نيز بياورد.
(فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ)-
اين جمله، تفريع و نتيجه گيرى از محروميتشان از راه خدا است،
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 506