نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 432
صالح باشند، قهرا عملشان هم صالح مىشود، و
چون عمل صالح شد، با نظام عام عالمى موافق مىشود و با اين اعمال صالح، زمين براى
زندگى صالح مىشود.
پس از آنچه گذشت روشن گرديد كه:
اولا اينكه: حقيقت دعوت انبياء همانا اصلاح حيات زمينى انسانيت است،
كه خداى تعالى از شعيب حكايت كرده كه گفت:(إِنْ
أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ)[1].
و ثانيا اينكه: جمله(وَ لا تُطِيعُوا
أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ ...) در
عين اينكه بيانى است ساده، در عين حال حجتى است برهانى.
و شايد در اينكه بعد از جمله(الَّذِينَ
يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ) مجددا فرمود:(وَ لا يُصْلِحُونَ)
اشاره باشد به اينكه از انسانها به خاطر اينكه بشر و داراى فطرت انسانيتند انتظار
مىرود كه زمين را اصلاح كنند و ليكن بر خلاف توقع، از فطرت خود منحرف گشته، به
جاى اصلاح افساد كردند.
[تكذيب و نافرمانى قوم ثمود و گرفتار شدنشان به عذاب الهى]
(قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ) يعنى تو از كسانى هستى كه نه يك بار و دو بار، بلكه پى در پى جادو
مىشوند و تو را آن قدر جادو كردهاند كه ديگر عقلى برايت نمانده.
بعضى[2] از علما
گفتهاند: كلمه سحر به معناى بالاى شكم است و مسحر كسى است كه داراى
جوف و شكم باشد، در نتيجه مسحر در آيه كنايه مىشود از اينكه تو نيز مانند ما بشرى
هستى مىخورى و مىنوشى. بنا بر اين، جمله(ما أَنْتَ
إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا) تاكيد همان كلمه مىشود.
بعضى[3] ديگر
گفتهاند مسحر به معناى كسى است كه داراى سحر يعنى ريه باشد، آن وقت معنا چنين
مىشود كه تو نيز مانند ما نفس مىكشى.
( ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا)
...(عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ )
كلمه شرب - به كسره شين- به معناى سهمى از آب است. و بقيه الفاظ آيه
روشن است و تفصيل داستان آن جناب در سوره هود گذشت.
(فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ) كشتن ناقه را به همه قوم نسبت داده، با اينكه مباشر در آن بيش از يك
نفر نبود و اين
[1] من جز اصلاح به قدر تواناييم چيز ديگرى نمىخواهم. سوره هود،
آيه 88.