نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 401
[مراد از لسان صدق در آخرين
در دعاى ابراهيم 7:(وَ اجْعَلْ لِي
لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ)]
(وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ) اضافه لسان بر كلمه صدق اضافه لامى است كه
اختصاص را مىرساند، يعنى زمانى كه جز به راستى تكلم نمىكند، و ظاهر اينكه لسان
صدق را برايش قرار دهد اين است كه خداى تعالى در قرون آخر فرزندى به او دهد كه
زبان صدق او باشد، يعنى لسانى باشد مانند لسان خودش، كه منويات او را بگويد، همانطور
كه زبان خود او از منوياتش سخن مىگويد، پس برگشت معنا به اين است كه خداوند در
قرون آخر الزمان كسى را مبعوث كند، كه به دعوت وى قيام نمايد، مردم را به كيش و
ملت او كه همان دين توحيد است دعوت كند.
بنا بر اين، آيه مورد بحث در معناى آيه سوره صافات است كه بعد از ذكر
ابراهيم (ع) مىفرمايد:(وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي
الْآخِرِينَ)[1] و اين جمله بعد از ذكر جمعى از انبياء (ع) نيز آمده، مانند: نوح،
موسى، هارون و الياس، و همچنين در سوره مريم بعد از ذكر زكريا و يحيى و عيسى و
ابراهيم و موسى و هارون فرموده:(وَ جَعَلْنا
لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا)[2] بنا بر اين مقصود اين است كه دعوت اين بزرگواران بعد از رفتنشان نيز
باقى بماند و خدا رسولانى مانند خود ايشان به اين منظور مبعوث فرمايد.
بعضى[3] از مفسرين
گفتهاند: مراد از لسان صدق در آخرين ، بعثت خاتم الانبياء 6 است از
خود آن جناب هم روايت شده كه فرمود: من دعاى پدرم ابراهيم هستم. مؤيد اين قول اين
است كه در چند جاى قرآن دين آن جناب را ملت ابراهيم خوانده است و در اين صورت
معناى آيه همان معنايى مىشود كه خداى تعالى آن را از ابراهيم و اسماعيل (ع) موقع
بناى كعبه حكايت كرد كه گفتند:( رَبَّنا وَ
اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ) ...(رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا
عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ
يُزَكِّيهِمْ ).
بعضى[4] ديگر
گفتهاند: مراد از لسان صدق در آخرين اين است كه خداى تعالى ذكر جميل و
ستايش نيكوى او را تا قيامت باقى بگذارد و خدا هم اين دعايش را مستجاب كرده، اهل
ايمان همواره او را ثنا مىگويند و به خير ياد مىكنند .
[1] و ثناى او را بر آيندگان واگذارديم. سوره صافات، آيه 108.
[2] و براى آنها نام و مقام مقبول و برجسته قرار داديم. سوره
مريم، آيه 50.