responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 257

با اين بيان روشن مى‌شود اينكه بعضى‌[1] گفته‌اند: مراد: جنات آخرت، و قصور آن جا است، صحيح نيست. و از آن فاسدتر گفته بعضى‌[2] ديگر است كه مراد از بهشت‌ها كه نهرها در آن روان باشد بهشت دنيا، و مراد از قصور، قصرهاى آخرت است، و چه بسا گفته خود را تاييد كرده‌اند به اينكه در خصوص جنات به صيغه ماضى تعبير كرد، كه مناسب با دنيا است، و فرمود:(إِنْ شاءَ جَعَلَ) و در خصوص قصور به صيغه مضارع تعبير كرد كه مناسب با آخرت است، و فرمود: و يجعل غافل از اينكه فعل واقع در موقع شرط منسلخ از زمان است، ماضيش معناى گذشته، و مضارعش معناى آينده را نمى‌دهد، و اين اختلاف در تعبير تنها به منظور تفنن، و تجديد صورت كلام است (و خدا داناتر است).

[آنچه در رد رسالت گفتند بهانه‌هايى بيش نيست و مبدأ و منشا تكذيب رسول اللَّه 6 انكار قيامت است‌]

(بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً) در اين جمله از طعن آنان بر رسول خدا 6، و اعتراضشان بر آن جناب به غذا خوردن و راه رفتن در كوچه و بازار اعراض شده و فرموده اينها بهانه است، حقيقت امر غير از اين كلامى است كه به ظاهر مى‌گويند، بلكه علت انكارشان بر نبوت تو و طعنشان بر تو، اين است كه اينان قيامت را قبول ندارند، و معاد را منكرند، و معلوم است كه براى كسانى كه اعتقادى به معاد ندارند، نبوت معنايى ندارد، و براى كسانى كه قائل به حساب و جزا نيستند دين و شريعت مفهومى ندارد.

پس اشاره به سبب اصلى بهانه‌ها بعد از نقل آنها و پاسخ آنها در اينجا نظير همين جريانات است در سوره اسراء، كه بعد از ذكر بهانه‌ها و جواب از آنها سبب اصلى را بيان نموده، مى‌فرمايد:(قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَراً رَسُولًا وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‌ إِلَّا أَنْ قالُوا أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولًا)[3].

جمعى‌[4] از مفسرين گفته‌اند: جمله‌(بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ) حكايت يكى ديگر از اباطيل آنها است، (نه بيان علت اصلى)، هم چنان كه جمله‌(وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً) حكايت يكى از اباطيل ديگر آنها مربوط به مساله توحيد است، و جمله‌(وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذا إِلَّا إِفْكٌ) و هم چنين جمله‌(وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ ...) يكى مربوط به مساله كتاب و ديگرى مربوط به مساله رسالت است.


[1] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 18، ص 239 و 240.

[2] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 18، ص 239 و 240.

[3] بگو منزه است پروردگار من، مگر من جز بشرى رسولم؟ ليكن وقتى قرآن آمد جلوگير مردم از ايمان به خدا نبود، مگر اين فكر كه آيا خدا بشرى را رسول مى‌كند؟ سوره اسراء، آيات 93 و 94.

[4] روح المعانى، ج 18، ص 240 و 241.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 257
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست