نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 254
باشد، و ليكن حد اقل بايد گنجى از آسمان
برايش بيفتد كه ديگر در حوائج مادىاش احتياج به تلاش در بازارها نداشته باشد،
اينكه از نزول ملك و معاونتش در تبليغ رسالت آسانتر است.
و همچنين جمله(أَوْ تَكُونُ
لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْها) باز تنزل از پيشنهاد قبلى
است، و معنايش اين است كه بر فرض هم لازم نباشد كه گنج از آسمان برايش بيفتد، لا
اقل بايد باغى داشته باشد كه از (حاصل) آن بخورد، و محتاج كسب معاش نشود، اين كه
از نزول گنج آسانتر است.
(وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا
مَسْحُوراً) مراد از ظالمين به طورى كه گفتهاند[1]-
همين پيشنهاد كنندگان سابق الذكر است، و اگر با اينكه ممكن بود و بلكه جا داشت
بفرمايد (و قالوا) به جاى ضمير نامبردگان، اسم ظاهر آورد، بدين منظور بود كه به
صفت آنان ظلم اشاره نموده بفهماند كه در اين اقتراحها كه كردند ظلم و
جرأت بر خدا و رسول را به نهايت رساندند.
و اينكه گفتند: متابعت نمىكنيد مگر مردى مسحور را ، روى
سخنشان به مؤمنين است، و منظورشان سرزنش و دلسرد كردن آنان از راه حق است، و
مقصودشان از مردى مسحور رسول خدا 6 است، مىخواستند بگويند بعضى از ساحران او را
جادو كردهاند، در نتيجه به خيالش رسيده كه رسولى است، و فرشته وحى بر او نازل
مىشود، و كتاب بر او نازل مىكند.
(انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا
يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا) كلمه امثال به
معناى اشباه است، و چه بسا بعضى[2] گفتهاند
كه مثل در اينجا به معناى وصف است، هم چنان كه در آيه(مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها
أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ)[3] چنين است.
آن وقت معناى آيه چنين مىشود: نگاه كن ببين چگونه تو را وصف
مىكنند، در مورد تو گمراه شدند، به گمراهيى كه ديگر اميدى به هدايت يافتنشان به
سوى حق نمانده، مثل اينكه مىگويند: او طعام مىخورد، و در كوچه و بازار راه
مىرود، و به همين جهت صلاحيت رسالت ندارد، چون رسول بايد فردى غيبى باشد و
ارتباطى با عالم ماده نداشته باشد و لا اقل به