responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 253

آيه قبل كه طعن به قرآن را از ايشان حكايت مى‌كرد، و مى‌فرمود:(وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذا إِلَّا إِفْكٌ افْتَراهُ ...).

و اگر از رسول خدا 6 تعبير به‌(لِهذَا الرَّسُولِ) كردند، با اينكه رسول بودنش را قبول نداشتند، از باب تمسخر و ريشخند است.

و جمله‌( ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ‌)- اين چه رسولى است كه غذا مى‌خورد و در بازارها راه مى‌رود؟ استفهام از تعجب است، و وجه آن اين است كه وثنى مذهبان اتصال به غيب را براى بشر ممكن نمى‌دانستند، چون وجود او مادى، و فرو رفته در ظلمتهاى ماده، و ملوث به قذارتهاى آن است، و به همين جهت بود كه در توجه به سوى لاهوت متوسل به ملائكه مى‌شدند، و آنها را عبادت مى‌كردند تا ملائكه نزد خدا شفاعتشان كنند و به خدا نزديكشان سازند، پس از نظر بت‌پرستان ملائكه مقربين نزد خدايند و متصل به غيب هستند، آنهايند كه مى‌توانند از طرف غيب رسالتى- البته اگر رسالتى باشد- بگيرند، ولى چنين چيزى براى بشر ممكن نيست. پس از همين جا معلوم مى‌شود كه مرادشان از اين استفهام اين بوده كه رسالت با غذا خوردن و راه رفتن در بين مردم و كاسبى كردن براى معاش نمى‌سازد، چون رسالت اتصالى است غيبى، و اتصال به غيب با علاقه‌مندى و ارتباط با ماديات جمع نمى‌شود، و جز براى ملائكه دست نمى‌دهد، لذا قرآن در جاى ديگرى از آنان حكايت كرده كه گفتند: اگر خدا براستى رسالتى داشت، ملائكه را نازل مى‌كرد [1] و يا عباراتى ديگر نظير آن.

پس اين نيز معلوم شد كه جمله‌(لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً) در حقيقت تنزلى است از مشركين در پيشنهاد خود، و معنايش اين است كه چگونه اين مدعى رسالت ممكن است رسول باشد با اينكه غذا مى‌خورد، و در بازار آمد و شد دارد و حال آنكه رسول جز ملائكه منزه از اينگونه خصال مادى نمى‌تواند باشد؟ حال از اين اشكال چشم مى‌پوشيم، و تنزل مى‌كنيم و رسالتش را تسليم مى‌شويم، و مى‌گوييم ممكن است بشر هم رسول شود، ولى حد اقل كه يك فرشته بايد همراهش بيايد تا او نذير باشد، و انذار او و تبليغ رسالت از غيب به وسيله ملك انجام شود.

و همچنين جمله‌(أَوْ يُلْقى‌ إِلَيْهِ كَنْزٌ) باز تنزل از جمله قبل است، و معنايش اين است كه گيرم رسول از جنس بشر هم مى‌شود، و گيرم كه احتياج به رسولى از ملك هم نداشته‌


[1] سوره مؤمنون، آيه 24.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 253
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست