responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 170

زمين است همين است، و منظور عمده‌اش اين بوده كه كسى خيال نكند كه خدا عبارت از نور عاريتى قائم به آسمانها و زمين است، و يا به عبارت ديگر از وجودى كه بر آنها حمل مى‌شود و گفته مى‌شود: آسمان وجود دارد، زمين وجود دارد، اين سخن بسيار باطل است و خدا بزرگ‌تر از اينها است.

از اينجا استفاده مى‌شود كه خداى تعالى براى هيچ موجودى مجهول نيست، چون ظهور تمامى اشياء براى خود و يا براى غير، ناشى از اظهار خدا است، اگر خدا چيزى را اظهار نمى‌كرد و هستى نمى‌بخشيد ظهورى نمى‌يافت. پس قبل از هر چيز ظاهر بالذات خدا است.

و به اين حقيقت اشاره كرده و بعد از دو آيه فرموده:(أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ) مگر نمى‌بينى كه براى خدا تسبيح مى‌كند هر كس كه در آسمانها و زمين است، و مرغ در حالى كه بدون بال زدن پرواز مى‌كند، و هر يك از آنها نماز و تسبيح خود را مى‌داند، براى اينكه اين آيه براى تمامى موجودات تسبيح اثبات مى‌كند، و لازمه آن اين است كه تمامى موجودات خدا را بشناسند، چون تسبيح و صلات از كسى صحيح است كه بداند چه كسى را تسبيح مى‌كند، و براى چه كسى عبادت مى‌كند، پس اين آيه نظير آيه‌(وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ)[1] مى‌باشد كه به زودى بحث آن خواهد آمد- ان شاء اللَّه تعالى.

پس تا اينجا اين معنا به دست آمد كه مراد از نور در جمله خدا نور آسمانها و زمين است نور خداست، كه از آن، نور عام عالمى نشات مى‌گيرد، نورى كه هر چيزى به وسيله آن روشن مى‌شود، و با وجود هر چيزى مساوى است، و عبارت اخراى آن است و اين همان رحمت عام الهى است.

مثل نوره - اين آيه شريفه، نور خدا را توصيف مى‌كند، و اگر كلمه نور را اضافه به ضمير خدا كرده، و فرموده نور او - با در نظر گرفتن اينكه اضافه مذكور، لاميه است و معنايش نورى كه مال اوست مى‌باشد- خود دليل بر اين است كه مراد وصف آن نور كه خود خداست نيست، بلكه مراد وصف آن نورى است كه خدا آن را افاضه مى‌كند، البته باز مراد از آن، نور عامى كه افاضه‌اش كرده، و به وسيله آن هر چيزى ظهور يافته و عبارت است از وجودى كه هر چيزى به آن وصف مى‌گردد نيست به دليل اينكه بعد از تتميم مثل فوق،


[1] هيچ چيز نيست مگر آنكه خداى را حمد و تسبيح مى‌گويد ولى شما تسبيح آنها را نمى‌فهميد.

سوره اسراء، آيه 44.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 170
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست