نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 104
تفسير كردهاند، كه شمارشگر ايامند، و بعيد
هم نيست كه چنين باشد.
(قالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَوْ أَنَّكُمْ
كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) گوينده اين جمله خداى سبحان
است و در اين جمله نظريه كفار كه عمر برزخ را اندك شمردند تصديق شده و زمينه براى
جمله آخر آيه فراهم شده كه مىفرمايد: اى كاش مىدانستيد.
و معناى آن اين است كه خداى تعالى فرمود: مطلب همين است كه شما
گفتيد، مدت مكث شما در برزخ اندك بود، ولى اى كاش در دنيا هم اين معنا را
مىدانستيد كه مكث شما در قبور چقدر اندك است و پس از آن مكث اندك، از قبرها بيرون
مىشويد، و در نتيجه منكر بعث نمىشديد تا به چنين عذابى جاودانه دچار گرديد و
البته آرزو در كلام خداى تعالى و همچنين رجاء و اميد راجع به مخاطب و يا راجع به
مقام است نه راجع به خود خدا، (چون آرزو و اميد در ذات بارى تعالى معنا ندارد).
بعضى[1] از مفسرين
كلمه لو را در آيه شريفه شرطيه و جمله را فعل شرط گرفته و جزاء آن را
محذوف دانسته، و آن گاه در تصحيح اين فرضيه دست و پايى كرده كه ذوق سليم به هيچ
وجه آن را نمىپسندد و اصولا شرطيه بودن كلمه مذكور، از سياق آيه بعيد است كه بعدش
براى خواننده روشن است، و از آن بعيدتر اين است كه كلمه مذكور را لو
وصليه بگيريم، چون لو وصليه هيچ وقت بدون واو عطف استعمال نمىشود.
[اشاره به برهانى براى مساله بعث با بيان منزه بودن خداى ملك حق از
انجام كار بيهوده و عبث]
( أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً) ...(رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ )
بعد از آنكه احوال بعد از مرگ و سپس مكث در برزخ، و در آخر مساله قيامت را با حساب
و جزايى كه در آن است براى كفار بيان كرد، در اين جمله ايشان را توبيخ مىكند كه
خيال مىكردند مبعوث نمىشوند، چون اين پندار خود جرأتى است بر خداى تعالى، و نسبت
عبث به او دادن است، و بعد از اين توبيخ به برهان مساله بعث اشاره نموده و
مىفرمايد: ا فحسبتم ... ، و حاصل اين برهان اين است كه وقتى مطلب از
اين قرار بود كه گفتيم: هنگام مشاهده مرگ، و بعد از آن مشاهده برزخ، و در آخر
مشاهده بعث و حساب و جزا دچار حسرت مىشويد، آيا باز هم خيال مىكنيد كه ما شما را
بيهوده آفريديم، كه زنده شويد و بميريد و بس، ديگر نه هدفى از خلقت شما داشته
باشيم، و نه اثرى از شما باقى بماند، و ديگر شما به ما بر نمىگرديد؟!.