نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 103
خود كرده، و عمل مىكردند، و شما ايشان را
مسخره مىكرديد، و به آنان مىخنديديد، تا آنجا كه عمل را رها كرده، و آن را با
سخريه اهل عمل عوض كرديد، تا امروز رسيد، كه روز جزا است، و ديگر عمل ممكن نيست،
در نتيجه آنان با رسيدن به پاداش عمل خود رستگار شدند، و شما تهى دست مانديد، و
چون خود را تهى دست يافتيد، در تلاش بر آمديد كه براى خود كارى كنيد و حال آنكه
امروز روز كار و عمل نيست، تنها روز جزا است.
(قالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ) اين از جمله پرسشهايى است كه خدا در قيامت از مردم مىكند، كه مدت
درنگ شما در زمين چقدر بود؟ و اين پرسش در چند جا از كلام مجيدش آمده و منظور از
آن پرسش از مدت درنگ در قبور است، هم چنان كه آيه(وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَيْرَ
ساعَةٍ)[1] و آيه(كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ
ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ)[2] و غير از اين دو از آيات ديگر بر آن دلالت دارد پس ديگر نبايد به
گفتار بعضى[3] از مفسرين
اعتنا كرد كه گفتهاند:
مراد از درنگ درنگ در دنيا است، و همچنين احتمال بعضى[4] ديگر كه گفتهاند ممكن است مجموع
مكث در دنيا و برزخ باشد.
(قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَسْئَلِ
الْعادِّينَ) ظاهر سياق اين است كه مراد از روز يك روز از روزهاى
معمولى دنيا باشد. و اگر درنگ در برزخ را معادل بعضى از يك روز از روزهاى دنيا
كردند، از اين باب است كه خواستهاند عمر آن را در مقايسه با زندگى ابدى قيامت كه
آن روز بر ايشان مشهود مىشود، اندك بشمارند. مؤيد اين معنا تعبيرى است كه در جاى
ديگر قرآن آمده كه از عمر برزخ به ساعت و در بعضى جاها به شامى از يك روز، و يا به
ظهرى از آن تعبير كردند.
و اينكه گفتند:(فَسْئَلِ
الْعادِّينَ) معنايش اين است كه: ما خوب نمىتوانيم بشماريم، از كسانى بپرس كه
مىتوانند بشمارند، كه بعضى[5] از مفسرين
آنان را به ملائكه
[1] و روزى كه قيامت به پا مىخيزد مجرمين سوگند مىخورند كه غير
از ساعتى درنگ نكردند.
سوره روم، آيه 55.
[2] تو گويى ايشان روزى كه مىبينند آنچه را كه وعده داده شدند،
بيش از ساعتى از روز درنگ نداشتند. سوره احقاف، آيه 35.