نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 99
باشد ندارد.
در اين آيه خداى عز و جل خبر داده كه بر اين نامبردگان انعام نمود، و
اين معنا را مطلق هم آورده، و اين اطلاق كلام دلالت مىكند بر اينكه نعمت الهى از
هر سو به ايشان احاطه دارد و ديگر از هيچ سوء و جهتى نقمت و نكبت ندارند، پس اينان
اهل سعادت و فلاح به تمام معنى الكلمه هستند.
و از سوى ديگر در سوره حمد، از همين طائفه خبر داده كه اصحاب صراط
المستقيماند و صراط مستقيم را معنا كرده به راهى كه سالك آن از غضب خدا و ضلالت
ايمن است، چون فرموده:(اهْدِنَا الصِّراطَ
الْمُسْتَقِيمَ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ
عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ)[1] و نيز در سوره انعام آنان را مردمى ايمن و راه يافته معرفى نموده و
فرموده:
(الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ
بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ)[2] پس معلوم مىشود اصحاب صراط مستقيم كه مصون از غضب و ضلالتند و
ايمان خود را با ظلم مشوب نساختهاند، از هر خطرى كه آدمى را تهديد مىكند ايمنند،
پس در سلوك راه زندگى كه پيمودند سعادتمند بودند، و راهى هم كه آنان سلوك كردند
راه سعادت بوده است.
كلمه من در جمله(مِنَ
النَّبِيِّينَ) تبعيضى است، و عديل آن در جمله(وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا) است كه توضيحش خواهد آمد، مفسرين جائز دانستهاند كه كلمه مزبور
بيانيه باشد نه تبعيضى، و ليكن شما خواننده توجه داريد كه اگر اينطور باشد معنا
چنين مىشود كه اينان كه خدا انعامشان كرده انبياء هستند و حال آنكه
گفتيم كلمه اولئك به همه نامبردگان بر مىگشت كه بعضى از آنان مانند
مريم از انبياء نبودند، مگر آنكه بگويند: كلمه مذكور اشاره به نامبردگان، از باب مثل
باشد، و معنا اين باشد: اينان كه نامبرديم و امثالشان كه خدا انعامشان كرده
انبياء و از آنانند كه ما هدايت و انتخابشان كرديم .
و جمله(مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ) در معناى صفت است براى نبيين ، و كلمه من در
آن براى تبعيض است، يعنى از انبيايى هستند كه بعضى از ذريه آدم و نمونههايى از
جنس بشر بودند، نه اينكه بيان براى نبيين باشد، چون اگر بيان بگيريم
خلل در معنا رخ مىدهد، (چون معنا اين مىشود كه ذريه آدم پيغمبرند).
جمله(وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ
نُوحٍ) عطف است بر جمله(مِنْ ذُرِّيَّةِ
آدَمَ) كه مراد از آنان