نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 98
بهشتهاى جاويدان كه خداى رحمان از غيب به
بندگانش وعده داده كه وعده او آمدنى است (61).
در آنجا ياوهاى نشنوند مگر سلامى و در آنجا بامدادان و شامگاهان
روزى خويش را دارند (62).
اين بهشتى است كه به هر كس از بندگان خويش كه پرهيزكار باشد مىدهيم
(63).
بيان آيات
در سابق كه در باره غرض اين سوره بحث كرديم گذشت كه آنچه از سياق آن
بر مىآيد اين است كه مىخواهد بيان كند كه عبادت خداى تعالى- يعنى دين توحيد- دين
اهل سعادت و رشد است، دين انبياء و اولياء است، و تخلف از طريقه ايشان، يعنى ضايع
كردن نماز و پيروى شهوات، پيروى راه ضلالت است و كسى كه چنين كند گمراه است، مگر
آنكه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد.
پس آيات و مخصوصا سه آيه اول آن متضمن خلاصه غرض سوره است و اين
خلاصهگيرى را به صورت استنباط از داستانهاى وارده در سوره بيان كرده است.
و تفاوت اين سوره با ساير سورهها همين است كه در ساير سورههاى
طولانى غرض از سوره را به عنوان برائت استهلال در ابتداى آن، و نيز به عنوان حسن
الختام در آخر آن بيان مىكند، ولى در اين سوره اين غرض را در وسط آن بيان كرده
است.
كلمه اولئك اشاره به نامبردگان در آيات قبل است، يعنى به
زكريا، يحيى، مريم، عيسى، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، موسى، هارون، اسماعيل و ادريس
(ع).
در سابق هم به اين نكته اشاره كرديم كه از سياق آيات سوره بر مىآيد،
داستانهايى كه در آن آورده شده به عنوان مثل است، و اين آيه و دو آيه بعدش
نتيجهاى است كه از آن مثالها استخراج شده است، و لازمه اين نظريه اين است كه
كلمه اولئك اشاره به عين نامبردگان در همه داستانها بوده و مبتداء
باشد و جمله( الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ) صفت آن و جمله(إِذا تُتْلى
عَلَيْهِمْ ...) خبر آن باشد.
اين آن نظريهاى است كه تدبر در سياق آن را افاده مىكند، و اگر
جمله(الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ) را خبر كلمه اولئك بگيريم، و در نتيجه جمله(إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ)
خبر بعد از خبر باشد، معنايى به دست مىآيد كه آن طور كه بايد با سياق آيه ملائمت
و سازگارى داشته
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 98