نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 77
سعادت است از آدمى منقطع گشته، عذاب خذلان
بر او نازل گردد، و ديگر خداوند متولى امر او نگشته، در عوض شيطان مولاى او و او
ولى شيطان خواهد شد، و اين همان هلاكت است.
پس معناى دو آيه (و خدا داناتر است) اين مىشود كه اى پدر! شيطان را
در آنچه به تو دستور مىدهد، و از آن جمله به عبادت بتها وادار مىكند اطاعت مكن،
چون شيطان خودش نافرمان خدا و مصر در نافرمانى او است، كه او خود يگانه مصدر همه
رحمتها و نعمتها است، پس چنين كسى كه مصدر همه نعمتها را نافرمانى مىكند جز به
نافرمانى خدا و محروميت از رحمت او فرمان نمىدهد، و اگر من تو را از اطاعت شيطان
نهى مىكنم براى اين است كه مىترسم عذاب خذلان خدا تو را بگيرد و رحمتش از تو قطع
شود، و سرپرستى جز شيطان برايت باقى نماند، آن وقت تو ولى شيطان شوى و شيطان مولاى
تو گردد.
پس از آنچه گذشت اين چند نكته به دست آمد:
اول اينكه: مراد از عبادت، در جمله(لا تَعْبُدِ الشَّيْطانَ)، عبادت اطاعت است، و
كلمه شيطان كه به معناى شرير است نيز دخالت در اين حكم دارد.
دوم اينكه: وجه تبديل اسم اللَّه به وصف
رحمان ، در دو جاى آيه اين است كه چون وصف رحمت نيز در هر دو حكم دخالت دارد،
زيرا اينكه خدا مصدر همه رحمتها و نعمتها است بايد باعث آن شود كه ديگر كسى اصرار
بر نافرمانى او نكند و آن را قبيح بداند پس صحيح است كه از نافرمانى او نهى شود، و
نيز مصدريت او براى هر رحمت باعث مىشود كه آدمى از عذاب او كه ملازم با امساك او
از رحمت خويش است بترسد، و از اين كه مشمول نقمت و شقوت گردد بيمناك باشد.
سوم اينكه: مراد از عذاب، خذلان و يا چيزى به معناى خذلان، مانند
امساك از رحمت و به خود واگذارى است، و اينكه بعضى[1]
گفتهاند: مراد از آن، عذاب اخروى است، گفتارى است كه سياق با آن مساعدت ندارد.
كلمه رغبت به طورى كه در مجمع آمده از كلمات اضداد است،
يعنى اگر با لفظ عن متعدى شود به معناى نفرت از چيزى است، و اگر با
لفظ فى متعدى شود به معناى ميل در آن است، و كلمه تنته از
انتهاء و خوددارى از كارى است، اما خوددارى بعد از آنكه او را از آن عمل نهى كرده
باشند، و كلمه رجم به معناى سنگسار كردن است، ولى