نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 76
است، نه به راه رساندن، چون شان پيامبر اين
نيست كه امت خود را به راه برساند، بلكه شان او تنها راه نشان دادن است، و به راه
رساندن شان امام است كه ابراهيم (ع) در آن روزها به چنين مقامى نرسيده بود، چون در
تفسير آيه(قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ
إِماماً)[1]
گفتيم كه آيه شريفه صريح در اين است كه رسيدن ابراهيم به منصب امامت، در اواخر عمر
و بعد از سالها نبوت بوده است.
[تقرير و توضيح بيانى كه آن حضرت 7 در نهى
آزر از اطاعت شيطان به كار برد]
( يا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطانَ إِنَّ الشَّيْطانَ
كانَ لِلرَّحْمنِ عَصِيًّا) ...(فَتَكُونَ لِلشَّيْطانِ وَلِيًّا ).
وثنىها معتقد به وجود جن هستند- البته ابليس هم از جن است- و اصنام
جن را مىپرستيدند، همانطور كه اصنام ملائكه و مقدمين از بشر را مىپرستيدند، چيزى
كه هست مراد از نهى، نهى از عبادت به اين معنا نيست، چون جهتى تصور نمىشود كه
تنها از خصوص پرستش جن نهى فرموده باشد، بلكه مراد از عبادت، اطاعت است، هم چنان
كه در آيه(أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا
تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ ...)[2] به اين معنا آمده پس نهى از عبادت شيطان، نهى از اطاعت او در هر
چيزى است كه به آن امر مىكند، و يكى از چيزهايى كه بدان امر مىكند عبادت غير خدا
است.
ابراهيم (ع) بعد از آنكه پدر را به پيروى خود دعوت كرد تا به سوى
صراط سوى رهبريش كند، خواست تا او را در قبول اين دعوت تحريك و تشويق نموده و نسبت
به گمراهى كه در آن است متنبه ساخته يك باره از پرستش بتها بازش بدارد لذا اين
معنا را خاطر نشان كرد كه بتپرستى نه تنها لغو و بتها فايد نفع و ضررند، بلكه در
معرض اين است كه صاحبش را به مورد هلاكت وارد، و در تحت ولايت شيطان داخل سازد، كه
پر واضح است بعد از قرار گرفتن در تحت ولايت شيطان ديگر اميدى به صلاح و رستگارى و
سلامت و سعادت نمىماند.
براى اينكه عبادت بتها با در نظر داشتن اينكه مستحق عبادت، خداى
سبحان است، چون رحمانى است كه همه رحمتها به او منتهى مىگردد، و نيز تقرب به
آنها از ناحيه شيطان و تسويلات و اغوائات او است، و همه مىدانند كه شيطان نافرمان
خدا و مصر در نافرمانى او، و مخصوصا در اخص حقوق او يعنى عبادت او است، و با اين
حال معلوم است كه در عبادت او و تقرب به او خوف آن است كه رحمت خدا كه همان هدايت
به سوى