responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 578

ضعيف‌ترين حيوانات است- بيافرينند، به هيچ وجه قادر بر آن نيستند، حتى اگر يك پشه چيزى از ايشان را بردارد نمى‌توانند از او بگيرند.

اين وصف حال خدايان دروغين ايشان را در قدرت بر ايجاد و تدبير امور، ممثل مى‌كند كه نه قادر بر خلق مگس هستند و نه قادر بر آسان‌تر از آن، كه عبارت است از پس گرفتن چيزى كه مگس از ايشان ربوده و ضررى كه به ايشان رسانده است، حال چنين خدايانى چگونه مستحق عبادت و دعا مى‌شوند؟.

(ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ) مقتضاى مقام اين است كه مراد از طالب آلهه باشد كه بت‌پرستان آنها را مى‌خوانند، چون فرض اين است كه مگس چيزى از آلهه ربوده باشد و آلهه قادر بر پس گرفتن آن نباشند. و نيز طالب خلقت پشه‌اى باشند و آلهه توانايى چنين كارى را نداشته باشند و نيز مطلوب مگس باشد كه مطلوب آلهه است يا براى خلق كردن، و يا پس گرفتن چيزى كه ربوده.

اين جمله نهايت درجه ضعف بتها را مى‌رساند، چون در اين جمله ضعف بتها به حدى كه از ضعيف‌ترين حيوانات در نظر مردم ضعيف‌تر باشد اثبات گرديده.

(ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ) قدر هر چيزى، اندازه تعيين مقدار آن است و به طور كنايه در مقام و منزلتى كه اشياء بر حسب اوصاف و خصوصيات دارند استعمال مى‌شود. مى‌گويند: قدر الشي‌ء حق قدره يعنى فلان چيز را آن طور كه در خور آن بود و سزاوارش بود معرفى نمود.

و قدر خدا حق قدر اين است كه ملتزم شود به آنچه كه صفات علياى او اقتضاء دارد، و با او آن طور كه مستحق است معامله كند به اينكه او را رب خود بگيرد و بس، و غير او را ربوبيت ندهد و او را به تنهايى بپرستد، به طورى كه هيچ سهمى از عبوديت به غير او ندهد. ولى مشركين، خدا را اين چنين نشناختند چون اصلا او را نپرستيدند و او را رب خود نگرفتند بلكه اصنام را ارباب گرفته و پرستيدند، با اينكه اقرار دارند كه بتها قادر به خلقت يك مگس نيستند و حتى ممكن است يك مگس آنها را ذليل كند و اين نهايت درجه ضعف و ذلت است و خداى سبحان قوى عزيزى است كه تمامى خلايق و تدبير همه عالم به او منتهى مى‌شود.

پس اينكه فرمود:(ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ) اشاره است به اينكه مشركين ملتزم به ربوبيت خداى تعالى نيستند، و از پرستش او اعراض دارند، و از اين رو است كه اصنام را آلهه و ارباب خود گرفته‌اند، و از ترس و طمع آنها را مى‌پرستند و هيچ ترس و طمعى از خدا ندارند.

و جمله‌(إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ) تعليل نفى سابق است و اگر قوت و عزت را مطلق آورده‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 578
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست