قرار العين كنايه از مسرت است، وقتى گفته مىشود:
اقر اللَّه عينك معنايش اين است كه خداوند خوشنودت كند، و معناى جمله اين
است كه از رطب تازه رسيده بخور و از جوى آبى كه زير پايت جارى شده بياشام، و بدون
اينكه اندوهى به خود راه دهى خوشنود باش، و اگر به خوردن و آشاميدن سفارش كرد براى
اين بود كه هر كدام از اين دو يكى از نشانههاى مسرت و خوشوقتى است، و كسى كه
گرفتار مصيبتى است ديگر نمىتواند از غذاى لذيذ و آب گوارا لذت ببرد، و مصيبت،
شاغل او از اين كارها است، و معناى آيه اين است كه از رطب تازه بخور و از جوى آب
بياشام و از عنايتى كه خدا به تو كرده خرسندى كن بدون اينكه غمگين و محزون شوى، و
اما اينكه مىترسى مردم به تو تهمت بزنند و از تو باز خواست كنند كه اين فرزند را
از كجا آوردهاى؟ در پاسخشان سكوت كن، و با احدى حرف مزن، من جوابشان را مىدهم.
مقصود از روزه، روزه سكوت است هم چنان كه از جمله(فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا) نيز به خوبى بر مىآيد، و نيز از سياق بر مىآيد كه اين قسم روزه در
آن دوره مرسوم بوده و لذا مريم عذراء هم آن را پذيرفت، و كلمه انسى
منسوب به انس است كه در مقابل جن به كار مىرود، و مراد از آن يك فرد از انسان
است.
و كلمه ما در جمله(فَإِمَّا تَرَيِنَّ ...) زائده است، و كلام
اصلى ان ترى بشرا فقولى بوده، و معنايش اين است كه اگر فردى از بشر را
ديدى و با تو حرفى زد و پرسيد كه اين بچه را از كجا آوردهاى؟ بگو .... و مراد
از قولى- بگو سخن گفتن نيست چون بنا شد سخن نگويد، بلكه مقصود از آن
فهماندن است، و لو به اشاره چون تفهيم به اشاره را هم قول مىگويند، و از فراء نقل
شده كه هر چيزى را كه به انسان برسد، به هر طريق كه باشد عرب آن را كلام مىگويد
مگر آنكه با مصدر تاكيد شود كه در آن صورت مقصود تنها سخن گفتن خواهد بود.
و بعيد نيست كه از جمله(فَقُولِي إِنِّي
نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً) با كمك سياق فهميده