نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 551
وعده تسليت، و تاييد رسول خدا 6 است
كه از تكذيب آنان نسبت به خبرى كه از وعده خدا به ايشان داد، و نيز از تعجيز و
استهزاء ايشان ناراحت نشود.
بعضى[1] از
مفسرين گفتهاند: معناى جمله(وَ إِنَّ يَوْماً
عِنْدَ رَبِّكَ) اين است كه يك روز از روزهاى آخرت كه در
آن روزها كفار عذاب مىشوند، برابر هزار سال از ايام دنيايى است كه آن را سالهايى
چند مىشمارند.
بعضى[2] ديگر
گفتهاند: مراد اين است كه يك روز از روزهاى قيامت كه در آن به عذاب الهى
گرفتارند، از شدت عذاب به نظرشان هزار سال دنيا مىآيد.
ولى اين دو معنا با صدر آيه و نيز با آيه بعدى سازگار نيست.
(وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِيَ
ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ ...)
همانطور كه گفتيم اين آيه متمم جمله(وَ إِنَّ يَوْماً
عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ) و به منزله شاهد صدق مدعى
است، و معنايش اين است كه: زمان اندك و يا بسيار نزد پروردگار تو يكسان است، به
شهادت اينكه بسيارى از قراى ظلم كننده را مهلت داد و بعد از مهلت به عذاب خود
بگرفت.
جمله(وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ) بيان علت تعجيل نكردن خدا در عذاب كفار است. به اين بيان كه وقتى
بازگشت همه به سوى اوست، ديگر خوف فوت براى او تصور ندارد تا در عقاب ظالمان و
كفار عجله كند.
با اين بيان روشن مىشود كه مفاد اين آيه تكرار مفاد آيه(فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ ...) نيست بلكه هر يك مفاد جداگانهاى دارند.
اين را هم ناگفته نگذاريم كه در آيه شريفه التفاتى از غيبت به تكلم
وحده به كار رفته (البته غيبت در آيه قبلى بود كه در جمله نزد
پروردگارت خدا غايب حساب شده بود، و تكلم وحده در اين آيه كه بازگشت
به سوى من است به كار رفته) و نكته اين التفات اين است كه آيه مورد بحث يكى
از صفات خدا را كه حلم است بيان مىكند، و در چنين مقامى مناسب اين است كه خدا
شخصا خصم كفار به حساب آيد، و بفرمايد: چون با پيامبر من دشمنى كردند خود من دشمن
و طرف حساب آنها خواهم بود.
( قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ
مُبِينٌ) ...(أَصْحابُ الْجَحِيمِ )
رسول را امر مىكند به اينكه رسالت خود را به انذار و بيان نتايج ايمان و عمل
صالح