responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 543

از اذن سابق خبر دهد. ديگر اينكه از جمله‌(لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ) بر مى‌آيد كه مراد از اين اذن، اذن به قتال است، و به همين جهت نفرمود: اذن للذين آمنوا بلكه فرمود:(أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ) پس اين كه تعبير را عوض كرد، و فرمود:(لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ)، خود دليل بر اين است كه به چه كارى اجازه داده شده‌اند.

قرائتى كه در ميان همه مسلمين دائر است اين است كه جمله يقاتلون را به فتح تاء و به صيغه مجهول مى‌خوانند، كه معنايش: كسانى كه مورد كشتار مشركين واقع مى‌شوند است (يعنى كسانى كه مشركين ايشان را مى‌كشند) و فلسفه اين اجازه هم همين است كه مشركين آغاز به اين عمل كردند، و اصولا خواستار جنگ و نزاعند.

حرف باء در جمله‌(بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا) براى سببيت است، و همين خود علت اذن را مى‌فهماند و مى‌رساند اگر مسلمانان را اجازه قتال داديم، به خاطر همين است كه به آنها ستم مى‌شد، و اما اينكه چگونه ستم مى‌شد جمله‌(الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ ...) آن را تفسير مى‌كند.

و اما اينكه فاعل اين اذن را- كه چه كسى اجازه داده- ذكر نكرد و نفرمود: خدا اجازه داد ؟ به منظور تعظيم و بزرگداشت خدا بوده، نظير جمله‌(وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ) كه قدرت بر يارى را خاطر نشان كرده نمى‌گويد كه خدا ايشان را يارى مى‌كند، تا به اين وسيله اشاره به اين نكته كرده باشد كه او اينقدر بزرگ است كه هيچ اعتنايى به اين موضوع ندارد، و برايش حائز هيچ اهميتى نيست، چون براى كسى كه بر هر چيز قادر است مشكلى نيست كه دوستان خود را يارى كند.(الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ...) اين آيه همانطور كه گفتيم مظلوميت مؤمنين را بيان مى‌كند، و آن اين است كه كفار بدون هيچ گونه حق و مجوزى ايشان را از ديار و وطنشان مكه بيرون كردند. آن هم نه اين طور كه دست ايشان را بگيرند، و از خانه و شهرشان بيرون كنند، بلكه آن قدر شكنجه و آزار كردند، و آن قدر براى آنان صحنه‌سازى نمودند، تا ناگزير شدند با پاى خود شهر و زندگى را رها نموده در ديار غربت منزل كنند، و از اموال و هستى خود چشم پوشيده، با فقر و تنگدستى گرفتار شوند. عده‌اى به حبشه رفتند و جمعى بعد از هجرت رسول خدا 6 به مدينه.

پس معناى اخراج در اينجا اين است كه آنها را مجبور به خروج كردند.

جمله‌(إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ) استثناى منقطع است كه معناى لكن را مى‌دهد يعنى: و ليكن به اين جهت اخراج شدند كه مى‌گفتند پروردگار ما اللَّه است نه بت. و اين‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 543
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست