responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 542

صالح عملى مى‌شود دانسته، آن گاه رفتار خداى را نسبت به اقوام ستمگر گذشته حكايت كرده، و وعده داده كه به زودى انتقام ايشان را از ستمگران معاصرشان خواهد گرفت، همانطور كه از گذشتگان گرفت.

[توضيح آيات مربوط به جهاد و قتال:(إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا ...) و(أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ ...)]

(إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ) كلمه يدافع از مدافعه است و مبالغه در دفع را افاده مى‌كند. و كلمه خوان اسم مبالغه از خيانت است، و همچنين كلمه كفور كه مبالغه كفران نعمت است. و مراد از جمله‌(الَّذِينَ آمَنُوا) مؤمنين از امت است، هر چند كه بر حسب مورد با مؤمنين آن روز اسلام منطبق است، چون آيات در مقام تشريع حكم جهاد است و حكم جهاد مختص به يك طايفه و اهل يك عصر نيست، و مورد نمى‌تواند مخصص باشد.

و مراد از(كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ) مشركين هستند، اگر آنان را بسيار خيانت‌كار و كفران پيشه خواند بدين جهت است كه خداوند امانت دين حق را بر آنان عرضه كرد، و در ميان آنان اين دين را ظاهر ساخت، و آن را امانت و وديعه در نزد فطرت آنان سپرد تا در نتيجه حفظ و رعايت آن به سعادت دنيا و آخرت برسند، و آن را از طريق رسالت به ايشان شناسانيد، ولى ايشان به آن خيانت كردند، يعنى آن را انكار نمودند. خداوند ايشان را غرق در نعمتهاى ظاهرى و باطنى كرد پس كفران كردند و شكرش را به وسيله عبادت به جا نياوردند.

در اين آيه براى مطالب آيه بعد كه اذن به قتال مى‌دهد زمينه‌چينى شده، مى‌فرمايد خدا از كسانى كه ايمان آورده‌اند دفاع مى‌كند، و شر مشركين را از ايشان دفع مى‌دهد، چون كه او ايشان را دوست مى‌دارد، و مشركين را دوست نمى‌دارد، براى اينكه مشركين خيانت كردند. پس اگر او مؤمنين را دوست مى‌داد بدين جهت است كه مؤمنين امانت را رعايت و نعمت خدا را شكر گزارند. پس در حقيقت خدا از دين خود (كه امانت نزد مؤمنين است) دفاع مى‌كند.

و به همين جهت او ولى و مولاى مؤمنين است كه دشمنانشان را دفع كند، هم چنان كه خودش فرموده:(ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‌ لَهُمْ)[1].

(أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ) از ظاهر سياق بر مى‌آيد كه مراد از جمله اذن فرمان به اذن باشد، نه اينكه بخواهد


[1] اين بدان جهت است كه خدا مولاى كسانى است كه ايمان آورده‌اند و كافران مولايى ندارند.

سوره محمد، آيه 11.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 542
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست