نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 521
جهت ديگران آن را به ندا تفسير كردهاند. و
كلمه حج در اصل لغت به معناى قصد است و اگر عمل مخصوص در بيت الحرام
را كه اولين بار ابراهيم (ع) آن را تشريع نمود و در شريعت محمدى 6 نيز جريان
يافت حج ناميدهاند به همين جهت است كه هر كس بخواهد اين عمل را انجام دهد قصد
خانه خدا مىكند. و كلمه رجال جمع راجل پياده است كه در
مقابل راكب- سواره است. و كلمه ضامر به معناى لاغرى است
كه از زياد راه رفتن لاغر شده باشد. و كلمه فج به طورى كه گفتهاند[1] به معناى راه دور است.
(وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ)- يعنى در ميان مردم ندا كن كه قصد خانه كنند و يا عمل حج را انجام
دهند. اين جمله عطف است بر جمله(لا تُشْرِكْ بِي
شَيْئاً) و مخاطب در آن ابراهيم (ع) است. و اينكه بعضى[2]
از مفسرين مخاطب به آن را رسول خدا 6 دانستهاند از سياق آيات بعيد است.
(يَأْتُوكَ رِجالًا ...)-
اين جمله جواب امر است. يعنى در ميان مردم اعلام كن كه اگر اعلام كنى مردم چه
پياده و چه سوار بر اشتران لاغر از هر راه دورى خواهند آمد. و لفظ كل
در امثال اين موارد معناى كثرت را افاده مىكند، نه معناى استغراق و كليت را.
(لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ
اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ ...)
لام بر سر جمله مورد بحث لام تعليل، و يا لام غايت است. و اين جار و مجرور متعلق
است به جمله ياتوك يعنى اگر اعلام كنى مىآيند، به سوى تو، براى اينكه
منافع خود را مشاهده كنند. و بنا بر اينكه لام غايت باشد معنا اين مىشود كه:
مىآيند به سوى تو و منافع خود را مشاهده مىكنند.
[توضيحى در مورد منافع دنيوى و اخروى حج]
در اين جمله منافع مطلق ذكر شده، و نفرموده منافع
دنيايى، و يا اخروى، چون منافع دو نوع است يكى دنيوى كه در همين زندگى اجتماعى
دنيا سود بخشيده، و زندگى آدمى را صفا مىدهد و حوائج گوناگون او را بر آورده،
نواقص مختلف آن را بر طرف مىسازد، مانند تجارت، سياست، امارت، تدبير، و اقسام
رسوم و آداب و سنن، و عادات، و انواع تعاون و ياريهاى اجتماعى، و غير آن.
و معلوم است كه وقتى اقوام و امتهاى مختلف از مناطق مختلف زمين با
همه تفاوتها