نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 518
جلوگيرى اين بوده كه نگذارند كسى هم از خارج
وارد مكه شود.
و با اين بيان روشن مىگردد كه منظور از جمله(الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ)- كه وصف مسجد الحرام است-
اين است كه جعلناه لعبادة الناس- آن را محل عبادت مردم قرار داديم ، نه
اينكه ملك آن را به مردم واگذار نموديم. پس به حكم اين آيه، مردم مالك اين معنا
هستند كه در مسجد الحرام عبادت كنند، و كسى نتواند از ايشان جلوگيرى كند. و اگر
اينطور تعبير فرموده براى اين است كه بفهماند عبادت مردم در مسجد الحرام حق ايشان
است، و جلوگيرى ايشان، تعدى در حق و الحاد به ظلم است. هم چنان كه اضافه
سبيل به كلمه اللَّه براى افاده اين معنا است كه جلوگيرى مردم
از عبادت در مسجد تعدى به حق خدا است.
مؤيد اين معنا اين است كه بعد از جمله مورد بحث فرموده:(سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ) يعنى اهل آن و خارجىهايى كه داخل آن مىشوند، در اينكه حق دارند در
آن مسجد عبادت كنند برابرند.
و مراد از اقامت در آن، و در خارج آن، يا اقامت در مكه و در خارج مكه
به طور مجاز عقلى است. و يا از اين باب است كه ملازم بودن مسجد براى عبادت آن است
كه از خارج وارد آن شوند.
(وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ
عَذابٍ أَلِيمٍ) اين جمله كيفر كسى كه مردم را در اين حق
ظلم مىكند بيان مىفرمايد، و لازمه آن تحريم اين عمل، يعنى بازدارى مردم از دخول
مسجد براى عبادت است. و مفعول يرد حذف شده تا دلالت بر عموم كند. و
حرف باء در بالحاد براى ملابست، و در بظلم
براى سببيت است. جمله مورد بحث دلالت مىكند بر اينكه خبر ان در جمله(إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا)
چيست.
و معناى آيه اين است كه: كسانى كه كافر شدند و همواره مردم را از راه
خدا، كه همان دين اسلام است، باز مىدارند و مؤمنين را از ورود به مسجد الحرام كه
ما آن را معبدى براى مردم قرار داديم كه عاكف و بادى در آن برابرند، جلوگيرى
مىكنند بدانها از عذاب مىچشانيم چون آنها با مردم با الحاد و ظلم مواجه مىشوند
و كسى كه چنين باشد ما از عذابى دردناك بدو مىچشانيم.
مفسرين در اعراب مفردات آيه و جملات آن گفتههاى بسيار زيادى دارند،
و شايد آنچه ما آورديم مناسبترين وجه نسبت به سياق آيه باشد.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 518