نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 487
خاموش شد، و از همين باب است ارض
هامدة يعنى بدون گياه و نيز نبات هامد يعنى گياه خشك. در كلام
خداى تعالى هم آمده كه مىفرمايد:(وَ تَرَى الْأَرْضَ
هامِدَةً)[1]
و قريب به همين معنا است كلام كسى[2] كه آن را
به ارض هالكة- زمين هلاك كننده معنا كرده است.
راغب مىگويد: هز به معناى تحريك به حركت شديد است. وقتى
گفته مىشود: هززت الرمح معنايش اين است كه من نيزه را به شدت تكان
دادم، و نيز اهتز النبات به معناى اين است كه گياه از شدت سرسبزى تكان
بخورد[3].
باز راغب در باره كلمه ربت گفته: ربا به
معناى زياد شد و بلند شد مىباشد، هم چنان كه در قرآن فرموده:(فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ
رَبَتْ) يعنى وقتى آب را بر آن نازل مىكنيم، تكان مىخورد و بلند مىشود
اين بود كلام راغب البته با تلخيص[4].
(وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ)- يعنى زمين بعد از آنكه ما بر آن آب نازل كرديم از هر صنف از اصناف
گياهان داراى بهجت- يعنى خوش رنگ، و داراى برگ و گل خندان- برويانيد. ممكن هم هست
منظور از زوج معناى مقابل فرد باشد، براى اينكه در جاهاى ديگر كلام
خداى تعالى اين معنا ثابت شده، كه گياهان نيز ازدواج دارند، هم چنان كه براى آنها
حيات و زندگى اثبات شده و علوم تجربى امروز نيز با آن موافق است.
و حاصل معنا اين است كه: زمين در روياندن گياهان و رشد دادن آنها،
اثرى دارد نظير اثر رحم در روياندن فرزند كه آن را از خاك گرفته به صورت نطفه، و
سپس علقه، آن گاه مضغه، آن گاه انسانى زنده در مىآورد.
(ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْيِ
الْمَوْتى وَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ)
كلمه ذلك اشاره به مطالبى است كه در آيه قبلى آمده بود، و آن خلقت
انسان و گياه بود. و تدبير امر آنها از نظر حدوث و بقاء، و هم از نظر خلقت و
تدبير، امرى است داراى واقعيت كه كسى نمىتواند در آنها ترديد كند.
آنچه از سياق بر مىآيد اين است كه مراد از حق ، خود حق
است، يعنى وصفى نيست كه قائم مقام موصوف حذف شده و خبر ان بوده باشد،
بلكه مىخواهد بفرمايد: