نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 469
به خداى تعالى ارجاع ده.
از اين بيان معلوم مىشود كه منظور از جهر قول آن سخنانى
است كه مشركين (عليه اسلام) اظهار نموده و استهزايى است كه مىكردند، و مراد از
آنچه پنهان مىداشتهاند، نقشههاى شومى بوده كه عليه اسلام در بين خود مطرح
مىكردند.
(وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ
إِلى حِينٍ) اين جمله نيز تتمه كلامى است كه رسول خدا 6 مامور به گفتن آن شده
است. ضمير در كلمه لعله به طورى كه گفتهاند كنايه از خبرى است كه در
كلام نيامده، و بعيد هم نيست كه راجع به ايذان و اعلامى باشد كه مامور به آن شد. و
معناى آن اين است كه: من نمىدانم، ممكن است اين اعلامى كه من مامور بدان شدم،
يعنى مراد خداى تعالى از اينكه مرا مامور به اعلام خطر نموده، اين باشد كه شما را
امتحان كند تا آنچه در باطن شما است بيرون كشيده ظاهرش سازد پس خدا مىخواهد شما
را بيازمايد و تا مدتى مهلت و كام بدهد و به اصطلاح استدراجتان كند.
(قالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَ رَبُّنَا الرَّحْمنُ
الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ) ضمير در
قال به رسول خدا 6 بر مىگردد و آيه شريفه كلام آن جناب را حكايت مىكند
كه در دعوت مردم به حق چه گفت و چگونه مردم دعوتش را رد كردند و از او اعراض
نمودند گويى كه رسول خدا 6 بعد از آنكه ايشان را دعوت نموده رسالت خودش را به
ايشان ابلاغ كرد و ايشان دعوتش را انكار كردند و در انكارشان پافشارى نمودند روى
از ايشان برگردانيده به درگاه پروردگارش متوجه شد و گفت:
(رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِ)- خدايا به حق حكم كن و اگر حكم را مقيد به حق كرد (معنايش اين
نيست كه خدا حكم به غير حق هم مىكند) بلكه اين قيد توضيحى است نه احترازى چون حكم
خداى تعالى جز حق نمىتواند باشد پس كانه گفته خدايا به حكم خودت كه حق است
حكم كن يعنى حق را براى آنان كه به نفعشان است و عليه آنان كه بر ضررشان است
اظهار فرما. آن گاه بار ديگر روى سخن را متوجه كفار نموده و فرموده است: (رَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ)- و پروردگار ما رحمان و عليه گفتههاى شما بهترين ياور است و
گويى كه با اين جمله به علت اعراض خود از ايشان و روى به درگاه خدا نهادن و
درخواست حكم به حق را بيان كردن اشاره مىكند. پس خداى سبحان رب او و رب همه ايشان
است و او را سزد كه ميان مربوبين خود حكم كند و او كثير الرحمة است، يعنى سائلش و
كسى را كه به سويش روى آورد نوميد نمىكند و او است كه حكم مىكند و كسى نيست كه
حكمش
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 469