responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 467

نظر جزاى دنيوى اشاره مى‌كند، و در نتيجه حاصل كلام اين مى‌شود كه: ما بشر را به سوى دينى واحد دعوت كرديم ليكن ايشان دين را قطعه قطعه نموده در آن اختلاف كردند و مجازاتشان هم مختلف شد، اما در آخرت آنهايى كه ايمان آوردند سعيشان مشكور و عملشان مكتوب شد- و از كفار بر خلاف اين شد- و اما در دنيا، آنهايى كه ايمان آوردند زمين را به وراثت مالك شدند- به خلاف ديگران.

(إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ) كلمه بلاغ به معناى كافى بودن است، و نيز به معناى آن چيزى است كه آدمى به وسيله آن به آرزوى خويش مى‌رسد، و نيز به معناى خود بلوغ است. و به هر حال معناى آيه از ميان اين سه معنايى كه نقل كرديم روشن است. كلمه هذا اشاره به معارفى دارد كه در سوره بيان شده. و معناى آن اين است كه: آنچه در اين سوره بيان كرديم كه رب عالم واحد است و غير او ربى نيست و واجب است كه از طريق نبوت پرستش شود تا به اين وسيله آماده روز حساب گردند و اينكه جزاى مؤمنين چنين و چنان و جزاى كافران چنين و چنان است براى مردم عابد كافى است، البته در صورتى كه آن را اخذ نموده و به آن عمل كنند كه در اين صورت به آرزوى خويش مى‌رسند.

(وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ) يعنى تو رحمتى هستى كه به سوى همه جماعتهاى بشرى فرستاده شده‌اى. دليل بر اينكه گفتيم همه جماعتها، جمع با الف و لام است، علاوه بر اينكه مقتضاى رسالت هم همين است. و اما اينكه چطور رحمت براى همه اهل دنيا است؟ جهتش اين است كه دينى آورده كه در اخذ به آن سعادت اهل دنيا در دنيا و آخرتشان تامين است. آرى آن جناب 6 رحمت براى اهل دنيا است از جهت آثار حسنه‌اى كه از قيام او به دعوت حقه‌اش در مجتمعات بشرى به راه افتاد كه اگر وضع زندگى بشر آن روز را قبل از اينكه آن جناب مبعوث شود در نظر بگيريم و با وضعى كه پس از قيام او به خود گرفت مقايسه كنيم كاملا روشن مى‌گردد.

[اشاره به اينكه تمامى معارف و احكام اسلام از فروع توحيد و منتهى به آنند ((إِنَّما يُوحى‌ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ ...))]

(قُلْ إِنَّما يُوحى‌ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ) يعنى آنچه از دين به من وحى مى‌شود نيست مگر توحيد و معارف ديگرى كه متفرع بر توحيد و ممثل به آن است، چه معارف عقيدتى و چه اخلاقى و عملى، خلاصه هر چه به من وحى مى‌شود همه از فروعات دين توحيد است. دليل بر اين معنايى كه ما براى آيه كرديم اين است كه حصر (انما) بر روى حصر (انما) آمده كه ظهورش در حصر حقيقى است.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 467
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست