نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 446
مرا تنها مگذار بيان نداى او است، و
منظور از تنها گذاشتن اين است كه فرزندى نداشته باشد كه از او ارث
ببرد. و جمله(وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ)
ثنا و حمد خداى تعالى است كه لفظش آن را افاده مىكند و مقامى كه اين كلمات را
گفته تنزيه خدا را مىرساند، چون وقتى گفت خدايا مرا تنها مگذار خود
كنايه از طلب وارث است و چون خداى سبحان وارث حقيقى است كه همه عالم را ارث مىبرد
لذا براى اينكه خدا را از داشتن شريك در وراثت تنزيه كرده باشد اضافه كرد كه
تو بهترين وارثانى .
(فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى وَ
أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ ...) ظاهر كلام مىرساند كه
منظور از اصلاح همسرش اين باشد كه او را شايسته براى فرزنددار شدن كرده بعد از
آنكه مدتها اين شايستگى را نداشت و زنى عقيم و نازا بود.
هم چنان كه خودش در دعايش به اين نكته تصريح كرده و گفته بود:(وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً)[1].
(إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ
يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ)- از ظاهر سياق چنين بر مىآيد كه ضمير جمع به خاندان زكريا برگردد و
گويا تعليلى است براى جمله مقدرى كه از سابقه كلام فهميده مىشود و تقدير كلام
نظير اين است كه فرموده باشد:
اگر ما به ايشان انعام كرديم بدين جهت بوده كه آنها به سوى خيرات
مىشتافتند.
كلمه رغب و رهب دو مصدرند مانند
رغبت و رهبت كه يكى به معناى طمع و ديگرى به معناى ترس است و از
نظر تركيببندى جمله هر دو تميزند، البته در صورتى كه به معناى مصدرى باقى مانده
باشند و اما اگر به معناى فاعل يعنى راغب و راهب باشند در آن صورت حال خواهند بود.
و كلمه خشوع به معناى تاثر قلب از مشاهده عظمت و كبريا است.
و معناى آيه اين است كه: ما برايشان انعام كرديم چون كه آنها به سوى
خيرات مىشتافتند و ما را به خاطر رغبت در رحمت و يا به خاطر ثواب، و رهبت از غضب
و يا عقاب مىخواندند، و يا در حال رغبت و رهبت مىخواندند و دلهايشان در برابر ما
خضوع داشت.