responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 425

بت حرف مى‌زند، و چون حرف زدن بت محال است، پس انجام اين كار، و هر كار ديگرى نيز از آن محال است. و آن گاه اين مفسرين جمله فسئلوهم را جمله معترضه گرفته‌اند.

و چه بسا مفسرينى‌[1] ديگر كه گفته‌اند: فاعل در فعله محذوف است، و تقدير كلام بل فعله من فعله است، يعنى اين كار را هر كه كرده، كرده، آن گاه خودش ابتدا كرده و گفته:(كَبِيرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ).

و چه بسا وجوه ديگرى گفته‌اند كه هيچ يك خالى از تكلف نيست، آن هم تكلفى كه كلام را دچار نقيصه مى‌كند، و خداى تعالى منزه است از آن.

(فَرَجَعُوا إِلى‌ أَنْفُسِهِمْ فَقالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ).

اين جمله تفريع و نتيجه بر جمله‌(فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ) است، چون مردم وقتى كلام ابراهيم (ع) را شنيدند و منتقل شدند به اينكه اصنام جماداتى بى‌شعورند كه حرف نمى‌زنند، حجت بر آنان تمام و هر يك از حضار در دل خود را خطا كار دانسته، حكم كرد به اينكه ظالم او است، نه ابراهيم.

پس جمله‌(فَرَجَعُوا إِلى‌ أَنْفُسِهِمْ) استعاره به كنايه است، و با كنايه از تنبه مردم و تفكرشان در دل خبر مى‌دهد، و معناى جمله‌(فَقالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ) اين است كه هر يك به نفس خود خطاب كرد كه: تو چقدر ظالمى كه جماد بى‌زبان را مى‌پرستى؟.

بعضى‌[2] از مفسرين گفته‌اند: معناى آيه اين است كه بعضى به بعضى ديگر مراجعه نموده گفتند: شما ظالميد. ولى خواننده خود مى‌داند كه چنين معنايى با مقام، كه مقام اتمام حجت بر همه است، همه‌اى كه در جرم و ظلم شريكند، سازگار نيست.

و بر فرض هم كه از بى‌تناسبى با مقام صرفنظر كنيم، و معناى مزبور را اختيار كنيم، اشكال ديگرى در آن هست، و آن اين است كه در چنين مقامى بايد گفته باشند: ما ستمكاريم نه ابراهيم، هم چنان كه در نظاير آن همين طور آمده مثلا فرموده:(فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ، قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا طاغِينَ)[3] و يا فرموده:(فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ)[4].


[1] مجمع البيان، ج 7، ص 53 و كشاف، ج 3، ص 124.

[2] مجمع البيان، ج 7، ص 54.

[3] پس بعضى رو به بعضى ديگر كردند، و يكديگر را ملامت نمودند، كه واى بر ما كه عمرى در طغيان بوديم. سوره قلم، آيه 30 و 31.

[4] پس نقل مجلس خود كرديد كه ما هلاك شدنى و محروميم. سوره واقعه، آيه 67.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 425
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست