نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 373
بردهاش به او مىكند و به همين جهت
مىبينيم بسيارى از تكاليف و وظائف و رسومى كه از ساير بردگان مىخواهد از او بر
مىدارد، و اين خود يك نحوه مبادله و معامله است.
ولى در خداى تعالى چنين نيست، براى اينكه او خدا و مالك حقيقى
بندگان، و بندگان ملك حقيقى او هستند، چون مالك آنها بىنياز مطلق از مملوك او و
مملوك او در حاجت مطلق به مالك است، و در اين مساله هيچ فرقى ميان مقرب و غير
مقرب، دور و نزديك، و عالى و دانى نيست، بلكه هر قدر بنده او تقرب بيشترى پيدا كند
بيشتر به عظمت و كبريا، و عزت و بهاى مولايش پى مىبرد، و بيشتر ذلت و مسكنت و
حاجت خود را احساس مىكند، پس در نتيجه كارش به جايى مىرسد كه به غير عبوديت و
خضوع، كار ديگرى نكند. پس گويا اينكه فرمود:(وَ مَنْ عِنْدَهُ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا يَسْتَحْسِرُونَ
...) اشاره است به اينكه ملك خداى تعالى- كه قبلا اشاره كرد به اينكه
مالكيت او اقتضا دارد عبوديت و حساب و جزا را- بر خلاف ملكيت متداول در ظرف اجتماع
انسانى است، پس نبايد كسى انتظار داشته باشد كه از انجام وظيفه مستثنى، و از حساب
و جزا بخشيده شده است.
ممكن هم هست جمله مورد بحث در مقام ترقى دادن به مطلب باشد، و معنا
چنين باشد كه: تمامى آنكه در آسمانها و زمين است ملك خدا است. پس بايد او را بندگى
كنند، و به زودى به حسابشان رسيدگى مىشود، و كسى از اين محاسبه مستثنى نيست حتى مقربين
درگاه، و ملائكه گرامش و لذا همان مقربين درگاه او هيچ وقت از بندگى او سر بر
نتافته و خسته نمىشوند، بلكه دائما و لا ينقطع مشغول تسبيح او مىباشند.
در سابق يعنى در آخر سوره اعراف، در تفسير آيه(إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ
يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُونَ)[1]،
اين معنا را استفاده كرديم، كه مراد از تعبير آنهايى كه نزد پروردگار تو
مىباشند اعم از ملائكه مقرب است، (پس از اين نكته غفلت نكن).
كلمه انشار به معناى زنده كردن مردگان است، و بنا بر
اين، مراد از آن معاد است، در اين آيه احتمال ديگرى كه منافى معاد است رد شده، و
حاصلش اين است كه كسى بگويد: غير از خدا آلهه ديگرى هستند كه مردگان را زنده كنند
و محاسبه نمايند، و خداى تعالى در مساله معاد هيچ دخالتى نداشته، و به همين جهت
اجبارى نداريم كه از او بترسيم و