responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 316

بستگى به آنچه ندارد، اين است معناى زندگى تنگ.

بله عذاب قبر هم خود يكى از مصاديق آن است، چون آيه شريفه متعرض دو نشاه شده جمله‌(فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً) متعرض بيان حال كفار در دنيا و جمله‌(وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‌) متعرض حال آنان در آخرت است، پس ناگزير بايد گفت زندگى برزخ دنباله زندگى دنيا است.

بعضى‌[1] ديگر گفته‌اند: مراد از معيشت ضنك ، عذاب آتش روز قيامت، و مراد از جمله نحشره عذابهاى قبل از دخول در آتش است.

اين وجه نيز صحيح نيست، زيرا با اطلاق جمله‌(فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً)، و تقييد جمله‌(نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ) سازگار نيست، اگر معيشت ضنك هم مربوط به قيامت بود خوب بود يوم القيامه را در جمله اولى هم بياورد.

بله اگر اول آيه را مطلق بگيريم، تا معيشت ضنك شامل دنيا و آخرت هر دو باشد، و جمله دوم مقيد به خصوص قيامت باشد، عيبى ندارد.

[مقصود از نابينا محشور نمودن معرضان از ياد خدا]

(وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‌)- يعنى او را طورى زنده مى‌كنيم كه راهى به سوى سعادتش كه همان بهشت است نيابد، دليل اين معنا مضمون دو آيه بعدى است.

(قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‌ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً).

چنين به نظر مى‌آيد كه كورى روز قيامت همان كورى حس باصره باشد، چون اعراض كننده از ياد خدا وقتى كور محشور مى‌شود مى‌پرسد: چرا مرا كور محشور كرديد، با اينكه در دنيا چشم داشتم و بينا بودم؟ معلوم مى‌شود در آخرت آن چيزى را ندارد كه در دنيا داشته، و آن حس باصره بود، نه بصيرت كه بينايى قلب است، آن وقت بر اين معنا اشكال مى‌شود به ظاهر ادله‌اى كه دلالت مى‌كند بر اينكه مجرمين صحنه‌هاى هول انگيز قيامت و آيات عظيمه آن و قهر خداى را مى‌بينند، مانند آيه‌(إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناكِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا)[2] و آيه‌(اقْرَأْ كِتابَكَ)[3].

به خاطر همين ناسازگارى، بعضى‌[4] گفته‌اند مجرمين در روز قيامت اول بينا محشور


[1] روح المعانى، ج 16، ص 277.

[2] روزى كه مجرمين نزد پروردگار خود سر افكنده گشته مى‌گويند پروردگارا ديديم و شنيديم.

سوره الم سجده، آيه 12.

[3] نامه‌ات را بخوان. سوره اسرى، آيه 14.

[4] مجمع البيان، ج 7، ص 34.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 316
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست