responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 310

تضحى- اينكه گرسنه و تشنه نشوى و سرما و گرما نخورى .

(فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‌ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى‌).

كلمه شيطان به معناى شرير است كه ابليس را هم به خاطر شرارتش شيطان لقب داده‌اند، و مقصود از شجره خلد همان درختى است كه از خوردن آن ممنوع شدند و كلمه يبلى از ماده بلى است كه به معناى كهنه شدن و پوسيدن چيزى است و در مقابل نو به كار مى‌رود. و مراد از شجره خلد درختى است كه خوردنش باعث مى‌شود آدمى جاودانه زنده بماند، و مراد از ملكى كه كهنه نشود سلطنتى است كه مرور زمان و اصطكاك مزاحم‌ها و موانع در آن اثر نگذارد پس برگشت معنا به اين مى‌شود كه مثلا بگوييم ابليس به آدم گفت آيا مى‌خواهى به درختى راهنماييت كنم كه با خوردن ميوه آن عمرى جاودان و سلطنتى دايمى داشته باشى؟. بنا بر اين ديگر كلمه لا يبلى - آن طور كه بعضى‌[1] گفته‌اند- تكرارى و به منظور تاكيد نيامده است. دليل ما همان مضمون در سوره اعراف است كه مى‌فرمايد:(ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ)[2] و اگر در آيه مورد بحث آن دو محذور را با واو جمع و در آيه سوره اعراف با او- يا كه براى ترديد است آورده منافاتى ندارد براى اينكه ممكن است ترديد در سوره اعراف به منظور افاده منع خلو باشد (و بخواهد بفهماند كه يكى از اين دو حتما خواهد بود) نه براى منع جمع (كه معنايش اين شود كه يكى از اين دو پيش مى‌آيد نه هر دو) تا با جمع در آيه مورد بحث منافات داشته باشد. ممكن هم هست جمع در آيه مورد بحث به اعتبار اتصاف به هر دو، و ترديد در آنجا به اعتبار تعلق نهى باشد و گويا شيطان خواسته باشد بگويد: در اين درخت دو خصوصيت است و اگر پروردگارتان، شما را از آن نهى كرده يا براى آن خصوصيت بوده يا براى اين، و يا بگويد: اگر پروردگارتان شما را از آن نهى كرده براى اين بوده كه با ملكى خالد جاودان در بهشت نمانيد. و يا بگويد: براى اين بوده كه شما جاودان در بهشت نمانيد چون داشتن ملك خالد مستلزم زندگى جاودان نيز هست، (دقت فرماييد). و به هر حال منافاتى ميان ترديد در يك آيه و جمع در آيه ديگر نيست.

(فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ).

تفسير اين آيه در سوره اعراف گذشت.


[1] روح المعانى، ج 16، ص 274.

[2] پروردگارتان شما را از اين درخت نهى نكرد مگر براى دو محذور، يكى اينكه دو ملك نشويد، ديگرى اينكه حيات جاودان پيدا نكنيد. سوره اعراف، آيه 20.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 310
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست