نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 306
بله ارتباط مختصرى هم به آيات قبل دارد كه
در باره توبه مىفرمود:(وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ
تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى)، چون
در اين آيات متعرض توبه آدم شده است.
[تمثيل حال نوع آدمى بر حسب طبع زمينى و زندگى مادىاش در داستان
آدم 7 و هبوط او]
و اين داستان- به طورى كه از سياق آن در اين سوره و در غير آن مانند
سوره بقره و اعراف بر مىآيد. حال بنى نوع آدم را بر حسب طبع زمينى و زندگى ماديش
تمثيل مىكند و مجسم مىسازد، زيرا خدا او را در بهترين قوام خلق كرده، و در
نعمتهايى بىشمار غرق ساخته، و در بهشت اعتدالش منزل داده، و از تعدى و خروج به يك
سوى افراط و تفريط كه ناشى از پيروى هواى نفس و تعلق به سراب دنيا، و در نتيجه
فراموشى جانب رب العزة است تهديد فرمود، تا عهد ميان خود و خدا را فراموش نكرده،
او را نافرمانى و شيطان را در وساوسش پيروى نكند، چون اگر بكند و گول او را بخورد،
كه دنيا را برايش زينت داده، و به نظرش مىرساند كه اگر دل به آن ببندد و
پروردگارش را فراموش كند بر اسباب كونى و وجودى مسلط گشته، همه را به خدمت خود در
مىآورد، و هر كه مزاحم خواستهاى او از لذائذ زندگى شود ذليل مىكند، و نيز به
نظرش مىرساند كه دنيا براى او باقى و او براى دنيا باقى است.
در اين صورت بعد از آنكه دل به دنيا بست، و مقام پروردگارش را فراموش
نمود، رفته رفته زشتىهاى زندگى دنيا برايش روشن گشته، آثار سوء شقاوت با نزول
بلاها و خيانت روزگار و نكول اسباب و پشت كردن شيطان به او، برايش هويدا مىگردد،
آن وقت شروع مىكند با نعمتى، نعمت از دست دادهاى ديگر را تلافى نموده، به عذابى
روى مىآورد تا از عذابى شديدتر از آن فرار كرده باشد، و در گريز از دردى ناگوار،
دردى ديگر ناگوارتر را تحمل مىكند تا وقتى كه به او بگويند از بهشت نعمتها به
كلى بيرون گشته، به مهبط شقاوت و خيبت هبوط كند.
اين همان صورتى است كه از زندگى دنيا براى آدم ممثل شده، نخست خداى
تعالى او را داخل بهشت نموده و كرامت داد، تا سر انجام كارش بدانجا كشيد كه كشيد،
چيزى كه هست از آنجايى كه اين واقعه قبل از تشريع دين اتفاق افتاده و بهشت او بهشت
برزخى بوده كه در يك زندگى غير دنيوى برايش ممثل شده، لذا نهى در آن نيز نهى دينى
و مولوى نبوده، بلكه نهى ارشادى بوده، كه مخالفتش كار و سرنوشت او را به امرى قهرى
كشانيده، كه تفصيل آن در تفسير دو سوره بقره و اعراف گذشت.
مراد از عهد وصيت و سفارش است، و فرمانها و دستورات را
نيز از اين روى عهد و عهد نامه مىگويند. و كلمه نسيان ، معروف است،
ولى گاهى از آن كنايه مىآورند از
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 306