نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 24
كرديم كه هر كس ديدارش كند دوستش بدارد.
بعضى[1] ديگر حنان
را به تعطف و رحمت و رقت و دلسوزى نسبت به مردم تفسير كردهاند، يعنى يحيى (ع)
نسبت به مردم رؤوف و خير خواه بود، به سوى خدا هدايتشان مىكرد، و به توبه
وادارشان مىنمود، و به همين جهت در عهد جديد او را يوحناى معتمد
ناميده.
و بعضى[2] ديگر آن را
تفسير كردهاند به اينكه مورد حنان خدا بوده، يعنى خدا نسبت به او محبت داشته، چون
به طورى كه در روايات آمده هر وقت خدا را ندا مىداده خداى تعالى جوابش را مىداده
و چون كلمه مورد بحث نكره يعنى بدون الف و لام آمده دلالت مىكند بر اينكه خداى
تعالى حنان مخصوصى به او داشته است.
و ليكن آنچه از سياق بر مىآيد مخصوصا از نظر اينكه حنان
را مقيد به قيد من لدنا نموده و با در نظر گرفتن اينكه اين كلمه جز در
مواردى كه اسباب طبيعى و عادى يا مؤثر نيست و يا در نظر گرفته نشده آورده نمىشود
اين است كه مراد از حنان يك نوع عطف الهى و انجذاب مخصوصى است بين
يحيى و بين پروردگارش، كه در غير او سابقه و مانند ندارد، و بنا بر اين تفسير دوم
و سوم از اعتبار ساقط مىشود.
سپس به خاطر اينكه در دنبالهاش فرموده زكاة كه اصل در
معناى آن نمو صالح است، بايد گفت كه معناى اولى هم با آن مناسبت و سازش ندارد، لا
جرم يا بايد گفت مقصود از آن اين است كه خدا به او لطف و عنايت دارد، و امور او را
خودش اصلاح نموده، و به شان او عنايت مىورزد، و او هم در زير سايه عنايت خدا رشد
و نمو مىكند، و يا اين است كه او نسبت به خدا عشق مىورزد، و مجذوب پروردگار خويش
است، و بر همين اساس جذبه و عشق، رشد و نمو مىكند، و مقصود از نمو، نمو روح است.
از همين جا بىاساسى و سستى اين سخن روشن مىشود كه بعضى[3] گفتهاند: مراد از زكات، بركت است،
و معنايش اين است كه او را مبارك و نافع و آموزگار خيرات قرار داديم، و نيز اين
سخن كه بعضى[4] گفتهاند:
مراد از آن صدقه است، و معنايش اين است كه او را كه كودكى خردسال بود حكم داديم، و
او را صدقهاى قرار داديم كه بر مردم تصدقش كرديم، و يا