responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 235

چه حالى دارند و چگونه پاداش و كيفر اعمال خود را ديدند با اينكه در عالم هستى نه عاملى از آنان هست و نه عملى، و جز نام و افسانه‌اى از آنان نمانده است؟.

پس در حقيقت آيه شريفه نظير آن آيه‌اى است كه كلام مشركين را نقل مى‌كند به اينكه:(وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ)[1] و از سياق كلام بر مى‌آيد كه سخن فرعون اساسى جز استبعاد ندارد، و اين استبعاد هم تنها به خاطر اين بوده كه از وضع قرون اولى و اعمال آنها خبرى نداشته‌اند هم چنان كه جواب موسى كه فرمود:(عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي) شاهد آن است.

[شرح جواب موسى 7 كه فرمود:(عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ ...) و بيان مناسبت و ارتباط آن با مقام‌]

(قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى‌) موسى (ع) در پاسخ از سؤال فرعون، علمى مطلق و به تمام تفاصيل و جزئيات قرون گذشته را براى خدا اثبات مى‌كند و مى‌گويد: علم آن نزد پروردگار من است علم را مطلق آورد تا حتى يك نفر و يك عمل مستثنا نباشد و علم مذكور را نزد خدا قرار داد تا بفهماند كه علمى آميخته با جهل و قابل فنا نيست، هم چنان كه خود خداى تعالى فرمود(وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ)[2] از سوى ديگر علم مذكور را مقيد به كتاب كرد و گفت فى كتاب و گويا اين جمله حال از علم است- تا ثبوت و محفوظيت آن را تاكيد كند و بفهماند كه حال آن علم تغيير نمى‌كند، و كلمه كتاب را نكره و بدون الف و لام آورد تا به عظمت آن از حيث سعه احاطه و دقتش اشاره كرده باشد كه هيچ كوچك و بزرگى نيست مگر آنكه آن را شمرده و بدان احاطه دارد.

بنا بر اين برگشت معناى كلام به اين مى‌شود كه پاداش و كيفر قرون اولى براى كسى مشكل است كه به آن علم نداشته باشد، اما براى پروردگار من كه عالم به حال ايشان است و خطا و تغيير در علمش راه ندارد و غيبت و زوال نمى‌پذيرد، اشكال و استبعادى ندارد.

بعضى‌[3] از مفسرين گفته‌اند: جمله‌(لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى‌) هم جهل ابتدايى را از خدا نفى مى‌كند و هم جهل بعد از علم را و ليكن ظاهر آيه اين است كه جمله براى نفى جهل بعد از علم به هر دو قسمش ريخته شده، چون كلمه ضلال به معناى پيمودن راهى است كه به هدف مورد نظر منتهى نمى‌شود، بلكه سر از جاى ديگر در مى‌آورد و ضلال در علم نيز اين‌


[1] و گويند چگونه وقتى در زمين گم شديم دوباره در خلقتى تازه در خواهيم آمد؟ سوره سجده، آيه 10.

[2] و آنچه نزد خدا است باقى است. سوره نحل آيه 160.

[3] تفسير فخر رازى، ج 22، ص 67 و روح المعانى، ج 16، ص 205.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 235
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست