نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 216
اسرائيل و جرأت بر ساحت مقدس ربوبى مقابله
نموده و اين بار كارهايى بكند كه تا كنون نمىكرد، و اگر نسبت خوف به موسى (ع) و
هارون داد اشكالى ندارد، چون در سابق در تفسير جمله(خُذْها وَ لا تَخَفْ) گفتيم كه اين خوف با مقام نبوت
منافات ندارد.
بعضى[1] بر اين
آيه اشكال كردهاند به اينكه خداى تعالى در جاى ديگر به موسى وقتى درخواست شركت
دادن برادر را كرد فرمود:(قالَ سَنَشُدُّ
عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما)[2] و با اينكه در اين آيه قبلا به او تامين داده بود، ديگر جا نداشت
موسى و هارون اظهار ترس كنند؟.
بعضى[3] از اين
اشكال جواب دادهاند به اينكه ترس قبلى موسى (ع) از جان خودش بود، به دليل اينكه
مىگفت: آنها از من خونى طلب دارند و مىترسم مرا بكشند [4] ولى در آيه مورد بحث همانطور كه
گذشت ترسشان از باز ماندن امر دعوت است.
علاوه بر اين ممكن است خوفى كه در اين آيه حكايت شده همان ترس قبلى
موسى باشد كه در موقف مناجات اظهار كرده بود و ترس هارون باشد در هنگامى كه از
ماموريت خود آگاه گشت، و با هم در اين مورد جمع شده باشند، در سابق هم گذشت كه
احتمال دارد جمله(اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ ...)،
حكايت كلامى باشد كه هر دوى آن بزرگواران در مواقف متعددى گفتهاند.
[اشاره به وجه اينكه موسى و هارون از عقاب و طغيان فرعون اظهار
نگرانى كردند]
(قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ
أَرى)يعنى از فرط و طغيان فرعون نترسيد كه من با شما حاضرم، و آنچه بگويد
مىشنوم و آنچه عمل كند مىبينم و شما را يارى مىكنم و تنهاتان نمىگذارم، و در
حقيقت اين آيه تامينى است كه با وعده نصرت به آن دو مىدهد، پس اينكه فرمود:
لا تخافا تامين است و اينكه فرمود:(إِنَّنِي
مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى) تعليل آن تامين است به
اينكه با حضور و ديدن و شنيدن من ديگر جايى براى ترس شما نيست، و اين خود دليل بر
اين است كه جمله مذكور كنايه است از مراقبت و نصرت، و گر نه صرف حاضر بودن و ديدن
و شنيدن، و صرف آگاهى داشتن به آنچه كه رخ مىدهد باعث نترسيدن موسى و هارون نمىشود،
چون خداى تعالى