نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 213
ملحق كرده، چون خود موسى قبلا درخواست كرده
بود كه برادرش را در كار او شركت دهد، به همين جهت در خطاب دوم او را هم مخاطب
نمود.
دستورشان داد تا با آيات او نزد فرعون روند و در آن موقع داراى بيش
از دو آيت نبود، و از همين كه فرمود با آيات من خود وعده جميلى است كه
به زودى در موقع لزوم با آيتهاى ديگرى تاييدش خواهد كرد، و اما اينكه بگوييم مراد
از آيات همان دو آيت است زيرا گاهى جمع بر تثنيه اطلاق مىشود، و يا بگوييم هر يك
از آن دو آيت منحل به چند آيت است، سخن قابل اعتمادى نيست.
(وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي)-
كلمه تنيا از ونى به معناى فتور و سستى است و مناسبتر به
سياق سابق اين است كه مراد از ذكر دعوت به ايمان به خداى تعالى ، به
تنهايى باشد، نه ذكر به معناى توجه به قلب يا زبان كه بعضى[1]
گفتهاند.
در اينجا نيز براى بار دوم هر دو را مخاطب قرار داد و همچنين در نهى
قبلى نيز آن دو را با هم خطاب كرد، در حالى كه قبل از آن نهى و اين امر، در جمله(اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ) كه
جنبه زمينهچينى براى آن دو خطاب داشت هر دو را مخاطب نكرد، بلكه يكى را مخاطب كرد
و ديگرى را ملحق به او نمود، و از اينجا مىتوان احتمال داد كه آيه مورد بحث
مشافهه و مخاطبه ديگرى بوده كه بعد از آن موقف ميان خدا و آن دو يا با هم و يا
جداى از هم واقع شده است و مؤيد اين احتمال اين است كه بعد از آن فرموده(قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا
...) چون هر دو با هم مىگويند خدايا مىترسيم به ما ستم و تعدى كند و
همچنين در چند جاى بعد همه خطاب به هر دو است، معلوم مىشود اين خطابها در محلى
ديگر بوده.
و مراد از اينكه فرمود(فَقُولا لَهُ
قَوْلًا لَيِّناً) اين است كه در گفتگوى با فرعون از تندى
و خشونت خوددارى كنند، كه همين خويشتن دارى از تندى، واجبترين آداب دعوت است.
[بيان اينكه اظهار اميد در كلام خدا (در مانند جمله:(لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى)) قائم به مقام است و رد سخنى از فخر رازى در باره سر ارسال موسى
7 به سوى فرعون با علم به ايمان نياوردن او]
در جمله(لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى) تذكر و يا خشيت فرعون آرزو شده، و اين اميد، قائم به مقام محاوره
است نه به خداى تعالى كه عالم به همه حوادث است كه پيش خواهد آمد.
كلمه تذكر به معناى قبول يادآورى و التزام به مقتضيات
حجت ياد آورنده و ايمان به آن است و كلمه خشيت به معناى مقدمه آن قبول و ايمان
است، پس برگشت معنا به اين مىشود كه شايد او ايمان بياورد و يا نزديك به
ايمان آوردن شود و حد اقل بعضى از