عصا معنايش معروف است، و از نظر لغت در حكم مؤنث است و
كلمه اتوكؤ از مصدر توكى است كه به معناى اعتماد و تكيه دادن است، و
كلمه هش به معناى چوب زدن به درخت براى ريختن برگ آن است تا گوسفندان
آن را بخورند، و كلمه مارب جمع ماربه است، كه راء آن با هر سه صدا خوانده
مىشود، و به معناى احتياج است، و مراد از اينكه گفت: مرا در آن ماربى
(حوائجى) ديگر است اين است كه اين عصا حوائجى ديگر از من بر مىدارد، و
معناى آيه روشن است.
و اگر موسى در پاسخ خداى تعالى پر گويى كرد، و به ذكر اوصاف و خواص
عصايش پرداخت، مىگويند بدين جهت بود كه مقام اقتضاى آن را داشت، چون مقام خلوت و
راز دل گفتن با محبوب است، و با محبوب سخن گفتن لذيذ است، لذا نخست جواب داد كه
اين عصاى من است، سپس منافع عمومى آن را بر آن مترتب كرد، نكته اينكه گفت
اين عصاى من است هم همين بوده.
و ما در ذيل آيه قبلى وجه ديگرى براى اين استفهام و جوابش ذكر كرديم،
كه بنا به آن وجه كلام موسى از باب پر گويى با محبوب نبوده، مخصوصا با در نظر
داشتن اينكه ساير منافعش را هم خاطر نشان ساخت و گفت: و مرا در آن حوائجى
ديگر است نظريه ما تاييد مىشود.
[نشان دادن دو آيه به موسى 7: اژدها شدن عصا و يد بيضاء]
( قالَ أَلْقِها يا مُوسى)
...(سِيرَتَهَا الْأُولى ).
سيره به معناى حالت و طريقه است، اين كلمه در اصل،
معناى نوعى از سير مىداده، هم چنان كه جلسه به معناى نوعى نشستن است.
خداى سبحان در اين آيه به موسى دستور مىدهد عصاى خود را از دست خود
بيندازد، و او چون عصا را مىاندازد مىبيند مارى بزرگ شد، كه با چابكى و چالاكى
هر چه بيشتر به راه
[1] كوبنده چه كوبنده عظيمى است. و تو نمىدانى كه كوبنده چيست؟
روزى است كه مردم چون ملخ فرارى، روى هم مىريزند، سوره قارعه، آيات 1- 4.
[2] قيامت آن روز حق و حقيقت است كه حقوق خلق و خلايق امور در آن
به ظهور مىرسد. دانى چه روز هولناك سختى است؟ چگونه سختى و عظمت آن روز را درك
توانى كرد؟ سوره حاقه، آيات 1- 3.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 199