نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 197
ممكن هم هست معناى جمله نزديك است
پنهانش بدارم اين باشد كه نزديك است از آن خبر ندهم، تا مخلصين از غير
مخلصين جدا شده و شناخته شوند، چون بيشتر مردم خداى را به اميد ثواب و ترس از عقاب
عبادت مىكنند، و يا از نافرمانيش خوددارى مىنمايند، در حالى كه درستترين عمل آن
عملى است كه صرفا براى رضاى خدا انجام شود، نه به طمع بهشت و ترس از جهنم، و با
پنهان داشتن روز قيامت اين تميز به خوبى صورت مىگيرد، و معلوم مىشود چه كسى خداى
را به حقيقت بندگى مىكند، و چه كسى در پى بازرگانى خويش است.
بعضى[1] گفتهاند:
معناى نزديك است پنهانش بدارم اين است كه نزديك است حتى از خودم هم
كتمانش كنم، و اين تعبير كنايه از شدت كتمان و مبالغه در آن است، چون خود آدميان
نيز وقتى مىخواهند سرى را كتمان كنند و در كتمان آن مبالغه نمايند مىگويند:
نزديك است كه از خودم هم پنهانش بدارم، تا چه رسد به اينكه براى
ديگران آن را فاش سازم، صاحب اين قول گفتار خود را به روايت نسبت داده.
(لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى)- اين جمله متعلق است به كلمه آتية و معنايش واضح است.
كلمه صد به معناى منصرف كردن است و كلمه
فتردى از مصدر ردى به معناى هلاكت است، و دو ضمير
عنها و بها به ساعت بر مىگردد، و معناى صد از ساعت
اين است كه دلهاى مردم بىايمان، تو را از اينكه به ياد آن بيفتى منصرف سازد، تا
در باره آن و خصوصياتش فكر نكنى، و متوجه نشوى كه روزى است كه هر نفسى به هر چه
كرده پاداش مىشود، و نيز مراد از بىايمان، همان كسانى است كه نسبت به آن روز و
شؤوناتش كافرند.
جمله(وَ اتَّبَعَ هَواهُ) نسبت به جمله(مَنْ لا
يُؤْمِنُ) به منزله عطف تفسيرى است و چنين معنا مىدهد كه: عدم ايمان به قيامت
خود مصداق پيروى هوى است، و چون صالح براى تعليل است، عليت هوى را براى ايمان
نياوردن افاده مىكند، و به دلالت التزام از آن استفاده مىشود كه ايمان به قيامت
حق و مخالف با هوى است، و منجى و مخالف با هلاكت است، بنا بر اين حاصل كلام اين
مىشود: وقتى قيامت آمدنى و جزاء واقع شدنى باشد، پس