responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 194

(نَبِيًّا )[1] صريحا فرموده كه آن جناب، هم رسول بود و هم نبى.

و در سه آيه مذكور كه نبوت آن جناب را اعلام مى‌كند دو ركن ايمان را كه ركن اعتقاد و ركن عمل است با هم ذكر كرده، ولى از اصول اعتقاد كه توحيد و نبوت و معاد است تنها دو اصل را يعنى توحيد و معاد را ذكر كرده، و از نبوت اسمى نبرده، و جهتش اين بوده كه روى سخن با شخص رسول خدا 6 بوده، و اما ركن عمل را با اينكه تفصيل زيادى دارد در يك كلمه خلاصه كرده، و آن كلمه فاعبدنى است، و با آن اصول و فروع دين را در سه آيه تكميل كرده است.

[شرح خطاب خداى تعالى به موسى 7:(إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي ...)]

پس اينكه فرمود(إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا) مسمى را با خود اسم معرفى كرد و فرمود بدرستى كه من الله‌ام و نفرمود اللَّه منم براى اينكه مقتضاى حضور اين است كه با مشاهده ذات به وصف ذات آشنا گشت، نه به وسيله وصف به ذات آشنا گرديد، هم چنان كه برادران يوسف وقتى او را شناختند گفتند به درستى كه هر آينه تو يوسفى، يوسف هم گفت من يوسفم و اين برادر من است (كه اگر مقام مقام حضور نبود جا داشت بگويند يوسف تويى).

و اسم جلاله هر چند علم و نام مخصوص ذات خداى متعال است، ليكن معناى مسماى به اللَّه را مى‌فهماند، چون ذات او مقدس‌تر از آن است كه كسى بدان راه يابد، پس گويا فرموده است: من كه آن كسى هستم كه مسماى به اللَّه است، خود گوينده حاضر و مشهود است، ولى مسماى به اللَّه مبهم است كه كيست؟ لذا گفته شده من همانم، خواهى گفت: اللَّه اسم است نه وصف، تا بگويى مقتضاى حضور اين است كه از ذات به وصف پى ببرم؟ در جواب مى‌گوييم: اسم جلاله هر چند كه به خاطر غلبه علم شده است و ليكن خالى از اصلى وصفى نيست.

و جمله‌(لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي) كلمه توحيد است كه از نظر عبارت و لفظ مترتب بر جمله‌(إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ) شده، چون حقيقتا هم مترتب بر آن است، چون وقتى خداى تعالى كسى باشد كه هر چيزى از او آغاز شده، و به وجود او قائم و به او منتهى است پس ديگر جا ندارد كه كسى جز براى او خضوع عبادتى بكند، پس او است اللَّه معبود به حق، و اله ديگرى غير او نيست، و لذا امر به عبادت را متفرع بر اين حقيقت نموده، فرمود فاعبدنى .

و اگر در جمله‌(وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي)، از انواع و اقسام عبادت خصوص نماز را ذكر


[1] در كتاب، موسى را ياد آور كه او مخلص و رسولى نبى بود. سوره مريم، آيه 51.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 194
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست