نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 19
روز ولادت و روز مرگ و روز قيامتش(وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ
يُبْعَثُ حَيًّا)[1].
حضرت مسيح (ع) پسر خاله آن جناب هر چند در اين اوصاف با او شريك است،
ليكن او بعد از يحيى متولد شده، پس تا روز بشارت به ولادت يحيى هيچ پيغمبرى در اين
صفات نظير او نبوده.
[شگفت زده شدن زكريا از بشارت به پسر دار شدن و سبب آن، با اينكه
خدا را قادر بر استجابت خواستش مىدانست]
راغب در مفردات گفته: غلام به معناى جوانى است كه شاربش تازه روئيده
باشد. و لذا مىگويند: غلام بين الغلومة و الغلوميه- پسرى داراى غلومت و
غلوميت روشن و در قرآن هم آورده(أَنَّى
يَكُونُ لِي غُلامٌ) و معناى اغتلم
الغلام اين است كه به حد غلمة رسيده باشد[2].
و در مجمع البيان گفته: عتى و عسى به يك
معنا است، وقتى گذشت زمان، چيزى را خشك و چروكيده كند مىگويند: عتا، يعتو،
عتوا كه مصدرش عتو و عتى مىآيد، هم چنان كه
مىگويند: عسى، يعسو، عسوا و عسيا . اسم فاعل آن عاتى
و عاسى مىآيد[3]. و اينكه
حضرت زكريا عرض كرد به عتى رسيدهام كنايه از بطلان شهوت ازدواج و نوميدى از
فرزنددار شدن است.
در اينجا اين سؤال پيش مىآيد كه زكريا (ع) با اينكه خودش در دعايش
اعتراف به پيرى خود و نازايى همسرش كرد، و با اين حال خدا را تواناى بر استجابت
دعايش ديده و دعا كرد، چرا در آيه مورد بحث وقتى اين بشارت را مىشنود كه خدا دعايش
را مستجاب نموده و فرزندى به نام يحيى به او مىدهد، از روى تعجب مىپرسد: مگر
ممكن است سر پيرى آنهم از زنى نازا فرزنددار شوم؟.
جواب اين سؤال اين است كه اين تعجب خاصيت بشريت است، و با ايمان به
قدرت خدا منافات ندارد، و در حقيقت استفسار از خصوصيات آن است، كه چطور صورت
مىگيرد، نه انكار. به هر بشرى بشارتى بدهند كه به خاطر وجود موانع و نبود وسائل و
اسباب، انتظار و توقعش را ندارد آنا دلش مضطرب گشته و به محض شنيدن شروع مىكند به
پرسش از خصوصيات آن بشارت، تا به اين وسيله آن اضطراب درونى را ساكن و آرام كند،
با اينكه از همان اول يقين دارد كه بشارت راست است. آرى، علم و ايمان جلو خطورهاى
قلبى را