responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 171

مانند اسم فاعل و (اسم) صفت مشبهه، نه اسم به معناى علم ذات براى اينكه علم‌ها و نامها را تنها براى اشاره به ذات قرار مى‌دهند (مثلا نام كودكى را كه على مى‌گذارند براى اين است كه هر وقت اين كلمه را گفتند شنونده بفهمد اشاره به كيست) ولى اتصاف به حسن و يا قبح را صفات مى‌فهماند، مانند عادل، ظالم، عالم، جاهل و امثال آن، پس مراد از اسماء حسنى الفاظى است كه دلالت بر معانى وصفى دارد و صفات جميله او را كه نهايت درجه جمال را دارد مى‌فهماند، مانند حى و عليم و قدير، و در قرآن كريم موارد بسيارى هست كه اسم نهادن را بر توصيف اطلاق كرده، مثلا فرموده‌(قُلْ سَمُّوهُمْ) يعنى بگو آنها را توصيف كنيد.

دليل ديگر اين مدعا آيه شريفه‌(وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ)[1] است كه انحراف از صفات خداى را الحاد در اسماء او خوانده.

پس مراد از اسماء حسنى هر چيزى است كه بر معانى وصفى دلالت كند، مانند اله، وحى، عليم و قدير، نه اسم جلاله‌اى كه علم و نام براى ذات مقدس او است، و البته اسماء دو قسمند: يك قسم اسماء زشت، مانند ظالم، جائر، جاهل، قسم ديگر اسماء زيبا، مانند عادل و عالم. و اسماء زيبا هم دو قسم است، يكى اسمايى كه سهمى از كمال در آنها هست يا كم يا زياد، هر چند كه از شائبه نقص و امكان خالى هم نباشد، مانند خوشگل و معتدل القامه، و مو فرفرى، و امثال آن، قسم ديگر آن اسمايى است كه حاكى از كمال محض باشد، و آميخته با شائبه نقص نباشد مانند حى و عليم و قدير، البته به شرطى كه از لوازم امكان مادى و تركيب مجرد شود، اين قسم از اسماء، احسن الاسماءاند، چون نقص و عيب در آنها نيست و چون چنين است همين اسماء لايق‌اند كه در حق خداى تعالى اطلاق شوند، و خدا را با آنها توصيف كرد.

البته اينگونه اطلاق و توصيف اختصاص به يك اسم و دو اسم ندارد، بلكه هر اسمى كه احسن باشد مال خدا است، چون آيه شريفه فرموده:(لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌) و اين كلمه هم جمع است و هم با الف و لام آورده شده، و به طور كلى جمع با الف و لام عموميت را مى‌رساند، علاوه بر اين مقدم شدن خبر بر مبتدا انحصار را مى‌رساند، پس تمامى اسماء حسنى منحصرا براى خدا است.

و معناى بودن اين اسماء براى خداى تعالى ، اين است كه او بالذات مالك آنها است، و اگر از آنها در غير خدا هم ديديم مى‌دانيم كه خدا به او داده، و به قدرى كه خواسته‌


[1] براى خدا اسماء حسنى است، با آنها او را بخوان و كسانى را كه در اسماء( صفات) او منحرف مى‌شوند رها كن. سوره اعراف، آيه 18.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 171
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست