responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 166

(لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما) كه غرض در آن بيان عموميت ملك خدا نسبت به جميع عالم است.

[بيان آيه:(الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‌) كه عموميت ملك و سلطه مطلقه خدا را افاده مى‌كند]

(الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‌) جمله‌اى است استينافى و غير مربوط به قبل، كه در آن مساله توحيد ربوبيت را كه مخ و غرض نهايى دعوت و تذكره است بيان فرموده، و چهار آيه يعنى تا جمله‌(لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌) را بدان اختصاص داده است.

در تفسير آيه‌(ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ)[1] گفتيم كه استواء بر عرش كنايه از اين است كه ملك او همه عالم را فرا گرفته، و زمام تدبير امور همه عالم به دست او است، و اين معنا در باره خداى تعالى- آن طور كه شايسته ساحت كبريايى و قدس او باشد عبارت است از ظهور سلطنتش بر عالم، و استقرار ملكش بر اشياء، به تدبير امور و اصلاح شؤون آنها.

بنا بر اين استواء حق عز و جل بر عرش، مستلزم اين است كه ملك او بر همه اشياء احاطه داشته و تدبيرش بر اشياء چه آسمانى و چه زمينى، چه خرد و چه كلان، چه مهم و چه ناچيز گسترده باشد، در نتيجه خداى تعالى رب هر چيز، و يگانه در ربوبيت است، چون مقصود از رب جز مالك و مدبر چيز ديگرى نيست، به همين جهت دنبال استواء بر عرش داستان ملكيت او را بر هر چيز و علمش به هر چيز را بيان داشت، كه همين خود جنبه تعليل و احتجاج براى استواء مذكور است.

و معلوم است كه رحمان كه خود مبالغه در رحمتى است كه آن عبارت است از افاضه به ايجاد و تدبير، و در غالب صيغه مبالغه كثرت را مى‌رساند، خود با استواء مناسب‌تر است، تا مثلا رحيم، يا ساير اسماء و صفات او، و لذا در ميان همه آنها رحمان را نام برد.

از آنچه گذشت معلوم شد كه كلمه رحمان مبتدا، و خبر آن جمله استوى است، و جمله‌(عَلَى الْعَرْشِ) متعلق است به جمله استوى و مراد از آن بيان استيلاء بر عرش است، اين معنا از ساير آيات نيز استفاده مى‌شود، زيرا در قرآن كريم داستان استواء بر عرش مكرر آمده، مانند آيه‌(ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ)[2] و آيه‌(ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ)[3] و آيه‌(ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ)[4] و آيه‌


[1] سوره اعراف، آيه 54.

[2] آن گاه به عرش مسلط شد و شب راى با روز پوشاند. سوره اعراف آيه 54.

[3] آن گاه بر عرش مسلط گشت و به تدبير امر پرداخت. سوره يونس، آيه 3.

[4] آن گاه به عرش پرداخت، براى شما غير او سرپرستى نيست. سوره الم سجده، آيه 4.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 166
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست