responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 157

[رواياتى در باره مراد از اينكه فرمود كسى مالك شفاعت نيست‌(إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً)]

و در كافى به سند خود از ابى بصير از امام صادق (ع) روايت كرده كه گفت: از آن جناب معناى آيه‌(لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً) را پرسيدم، فرمود: يعنى مگر كسى كه به ولايت امير المؤمنين و امامان بعد از او معتقد شده باشد، اين است عهد نزد خدا[1].

مؤلف: در الدر المنثور، از ابن عباس از رسول خدا 6 روايت كرده كه فرمود: هر كس مسرتى داخل قلب مؤمنى كند، مرا مسرور كرده، و هر كه مرا مسرور كند در نزد خدا عهدى گرفته ....

و از ابو هريره از آن جناب روايت كرده كه مقصود از محافظت بر عهد، محافظت بر نمازهاى پنجگانه است‌[2]، البته در اين بين روايات ديگرى از طرق عامه و خاصه قريب به همين روايات رسيده كه از مجموع آنها استفاده مى‌شود: عهدى كه از نزد خدا گرفته شده، عبارت است از اعتقاد حق يا عمل صالح، كه روز قيامت مؤمن را نجات مى‌دهد، و آنچه در روايات متفرقه آمده از باب ذكر مصداق است.

اين را هم بايد دانست كه روايات قبلى همه بر اين اساسند كه مراد از كسى كه در آيه مالك شفاعت است آن كسى است كه به شفاعت مى‌رسد، يا اعم از او و آن كسى است كه شفاعت مى‌كند، و اما اگر مراد شفيع باشد، اخبار از آن بيگانه است.

و در تفسير قمى به سند خود، از ابى بصير، از امام صادق (ع) روايت كرده كه مى‌گويد از آن جناب از آيه‌(وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً) پرسش نمودم، فرمود: اين مربوط به همان حرفى است كه مشركين قريش زده و مى‌گفتند: خداى عز و جل داراى فرزند است، و نيز مى‌گفتند: ملائكه دخترند، خداى تعالى در رد ايشان فرمود:(لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا) يعنى سخن بزرگى گفتيد(تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ) يعنى آسمان از گفته آنان و نسبتى كه دادند نزديك است متلاشى گردد،(وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا) زمين از آنچه گفتند شكافته شده و كوه‌ها فرو ريزد(أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً) براى اينكه براى خداى رحمان فرزند ادعا كردند، خداى تعالى فرمود:(وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً، إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً، لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا وَ كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً)، يعنى تك تك‌[3].


[1] اصول كافى، ج 1، ص 431 ح 90.

[2] الدر المنثور، ج 4، ص 287.

[3] تفسير قمى، ج 2، ص 57.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 157
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست