خطاب كم به عموم مردم است، چه كافر و چه مسلمان، به دليل
اينكه در آيه بعد مىفرمايد:(ثُمَّ نُنَجِّي
الَّذِينَ اتَّقَوْا) و ضمير در كلمه
واردها به آتش بر مىگردد، و چه بسا بعضى[1]
گفته باشند كه: خطاب به خصوص كفار نامبرده در آيات سهگانه گذشته است، و در كلام
التفاتى از غيبت به حضور به كار رفته. و ليكن اين حرف صحيح نيست، زيرا با سياق آيه
بعدى نمىسازد.
كلمه ورود بر خلاف صدور است، به طورى كه از
كتب لغت بر مىآيد به معناى دنبال آب رفتن است، راغب در مفردات گفته:
ورود در اصل به قصد آب رفتن است، ولى بعدا در غير آب هم استعمال شده، مثلا
مىگويند: وردت الماء ارده ورودا وارد آب شدم وارد شدنى، كه من وارد و
آب مورود است، و نيز مىگويند: اوردت الإبل الماء شتر را به آب وارد
كردم، و لذا خداى تعالى مىفرمايد: (وَ لَمَّا
وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ)- و چون وارد آب مدين شد و
كلمه ورد آبى است كه آماده براى ورود باشد، و كلمه ورد
معنايش خلاف صدر است، و نيز به معناى روزى است كه شب وارد مىشود، اين
كلمه براى رساندن شدت عذاب در آتش هم استعمال شده، از آن جمله خداى تعالى
فرموده: (فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ)- ايشان را به آتش
وارد كرد و نيز فرموده: (وَ بِئْسَ الْوِرْدُ) المورود- و چه بد مقصدى است براى قاصدان و نيز فرموده:(إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً)،( أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ)
و ما وردوها و وارد به كسى مىگويند كه پيشاپيش كاروان مىرود، تا
براى آنان آب پيدا كند هم چنان كه فرمود:
(فَأَرْسَلُوا وارِدَهُمْ)- مامور آب خود را فرستادند اين بود آن مقدار از كلام راغب كه
مورد حاجت بود[2].
و به همين كلام استناد جستهاند مفسرينى كه گفتهاند: مردم نزد آتش و
در لبه آن حاضر مىشوند، ولى داخل آن نمىشوند و به اين آيه استدلال كردهاند كه
خداى تعالى در باره موسى وقتى كه به كنار چاه مدين آمد و در آنجا مردمى را بر سر
چاه ديد، فرموده:(وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً
مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ)[3] و معلوم است كه موسى داخل آب نشد، پس در آيه مورد بحث هم معنا اين
نيست كه مردم همگى داخل آتش مىشوند، و نيز به اين آيه استدلال