responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 118

(أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً).

استفهام در اين آيه از تعجب و استبعاد است، و معناى آيه روشن است، زيرا در آن استبعاد كفار را چنين جواب مى‌دهد كه: نظير آن اتفاق افتاده، و ديده‌ايد، و بنا بر اين آيه شريفه در اثبات امكان معاد نظير آيه‌( وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ، قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ، قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ) ...(أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى‌ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ )[1] مى‌باشد.

حال اگر كسى بپرسد احتجاج براى اثبات معاد به وقوع مثل آن كافى نيست، زيرا تنها امكان خلقت مثل را مى‌رساند نه اينكه بازگشت خود شخص را اثبات كند و حال آنكه منظور اثبات آن است، و اينكه ثابت كند انسان با همين شخص و هيكلش (نه هيكلى نظير اين) بازگشت مى‌كند، و دليل مذكور اين را نمى‌رساند؟.

[جواب به اين اشكال كه استدلال براى اثبات معاد به وقوع مثل آن (خلقت انسان از هيچ) باز گشت خود شخص را اثبات نمى‌كند]

در جواب، بعضى گفته‌اند: اين آيات در صدد اثبات بازگشت بدنها است، به طورى كه مخلوق اولى و شخصيت انسانى دوباره برگردد، نه اينكه عين بدنها دوباره برگردد چون بدنها به تنهايى شخصيت انسانى را تشكيل نمى‌دهند، بلكه مجموع نفس و بدن آن را تشكيل مى‌دهد، پس اگر نفس عين آن نفس باشد، ولى بدن مثل آن نباشد مضر به وحدت شخصيت نيست، هم چنان كه مى‌بينيم شخصيت انسان در همه طول زندگيش محفوظ است، با اينكه بدنش عين بدن اولى يعنى زمان كودكيش نيست، و مرتب و حال به حال اجزاى آن در تغير و تبدل است، و بدن او در حال دوم غير بدن در حال اول او است، ولى خود انسان باقى است، و شخصيتش در هر دو حال يكى است، چون نفس او يكى است.

و به همين معنا اشاره‌اى مى‌كند اين آيه‌( وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ) ...(قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ )[2] يعنى شما در زير خاكها گم نمى‌شويد، بلكه در دم جان دادن شما را از بدنهاتان مى‌گيرند و محفوظ نگاه مى‌دارند، نه گم مى‌شويد و نه نابود مى‌گرديد.


[1] و براى ما مثلى( جاهلانه) زد و در حالى كه خلقت( اولى) خود را فراموش كرده بود گفت اين استخوانهاى پوسيده را چه كسى زنده خواهد كرد؟ بگو آنها را همان كسى زنده مى‌كند كه اول بار آنها را به وجود آورد ... آيا آن خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده بر آفرينش مانند شما قادر نيست؟! سوره يس، آيات 78- 81.

[2]( كافران) گفتند آيا پس از آنكه ما در زمين نابود شديم باز از نو زنده خواهيم شد؟ ... بگو فرشته مرگ كه مامور قبض روح شما است جان شما را خواهد گرفت. سوره سجده، آيات 10 و 11.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 118
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست