responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 83

زمخشرى در توجيه اين امر گفته است: امر در اينجا حتما امرى است مجازى، زيرا وقتى امر حقيقى مى‌بود كه به ايشان فرموده باشد: افسقوا- فسق بورزيد و چون چنين امرى معقول و ممكن نيست، لا جرم امر مجازى خواهد بود، و اما وجه مجازيت آن اين است كه از آنجايى كه خداوند نعمت را بر آنان بسيار كرده و وسيله پيروى شهوات را بر ايشان فراهم نموده پس گويى كه ايشان ماموريت داشته‌اند كه نعمت‌هاى خدا را در اينكار صرف كنند.

ولى حقيقتش اين است كه خداوند نعمت را براى اين ارزانيشان داشت كه شكرگزارى نموده و در راه خير صرف كنند، و متمكن از احسان و نيكى باشند، هم چنان كه ايشان را صحيح و سالم و نيرومند آفريد و متمكن در خير و شرشان كرد، و از ايشان خواست تا خير را بر شر و اطاعت را بر معصيت مقدم بدارند، ولى ايشان فسق و فجور را مقدم داشتند، و چون دست و دامن بدان بيالودند قول كه همان كلمه عذاب باشد برايشان استقرار يافت، و نابودشان كرد.

و اگر بگويى كه چرا آيه را چنين معنا نكنيم كه ما ايشان را به اطاعت امر كرديم و ايشان فسق ورزيدند ؟ در جواب مى‌گوئيم بدين جهت نمى‌توانيم كه چنين معنا كردن مستلزم حذف چيزى است كه در آيه دليل و قرينه‌اى بر آن نيست و چنين حذفى جايز نمى‌باشد چه رسد به حذف چيزى كه دليل بر خلاف آن هست.

به خلاف اينكه مامور به كه حذف شده همان فسق باشد كه كلمه فسقوا بر آن دلالت دارد، و اينگونه تعبير بسيار است، مثلا گفته مى‌شود: امرش كردم پس ايستاد، يا دستورش دادم خواند، كه غير از اين از آن فهميده نمى‌شود كه مامور به حذف شده در اولى ايستادن و در دومى همان قرائت است، و اگر چيز ديگرى در تقدير بگيريم در حقيقت از شنونده خود علم غيب توقع كرده‌ايم.

البته اين معنا را در مثل او را دستور دادم نافرمانيم كرد و يا او را امر كردم امرم را امتثال نكرد نمى‌گوئيم، زيرا هيچ عاقلى مامور خود را امر به نافرمانى نمى‌كند، و چون محال است چنين معنايى مورد نظر گوينده باشد از اين جهت كلام گوينده هم دلالت بر آن ندارد، بلكه صاحب چنين كلامى منظورش اين است كه من اصلا مامور ندارم و خطم را نمى‌خوانند، من فلانى را امر كردم ولى او اطاعتم نكرد، مثل اينكه بعضى از سفيهان و ديوانگان بدون اينكه مامورى داشته باشند امر و نهى مى‌كنند.

خواهى گفت: با اينكه مى‌دانيم خداوند امر به فحشاء نمى‌كند و همواره به خير و عدالت امر مى‌كند چرا همين معنا قرينه بر اين نباشد كه مقصود از جمله امرنا ... ، اين باشد

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 83
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست