نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 7
است، آنجا كه فرموده:(بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا) زيرا
در آغاز كلام خداى را غايب گرفته و در اينجا به صورت متكلم آورد و گفت:
مبارك كرديم پيرامون آن را و دوباره خداى را غايب گرفته فرمود: او
شنوا و بينا است و وجه آن اين است كه خواست بدين معنا اشاره كند كه اين
اسراء شبانه و آثار مترتب بر آن يعنى نشان دادن آيات امرى بوده كه از ساحت عظمت و
كبريايى و موطن عزت و جبروت حق تعالى صادر شده، و در آن سلطنت عظماى او به كار
رفته، و خداوند با آيات كبراى خود براى او تجلى كرده است و اگر اين التفات به كار
نمىرفت و گفته مىشد: ليريه من آياته تا از آيات خود به او نشان دهد
و يا تعبير ديگرى نظير آن مىكرد اين نكته حاصل نمىشد.
و معناى آيه اين است كه: بايد تنزيه كند تنزيه كردن مخصوصى آن
خدايى را كه با عظمت و كبريائيش بنده خود محمد 6 را شبانه سير داد، نهايت قدرت و
سلطنت خود را به وى نشان داده در دل يك شب او را از مسجد الحرام به سوى مسجد اقصى
برده كه همان بيت المقدسى است كه پيرامونش را مبارك گردانيده بود، و اين بدان جهت
است كه عظمت و كبريايى و آيات كبراى خود را به وى بنماياند، چون او شنواى به گفتار
و بصير و داناى به حال او بود، و مىدانست كه او لايق چنين عنايت و مكرمتى
هست .
بحث روايتى [روايتى مفصل در شرح واقعه اسراء و
معراج و آنچه پيامبر 6 در شب معراج ديد و شنيد]
قمى در تفسير خود از پدرش از ابن ابى عمير از هشام بن سالم از امام
صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل براق را براى رسول خدا
6 آوردند، يكى مهار آن را گرفت و ديگرى ركابش را و سومى جامه رسول خدا 6 را در
هنگام سوار شدن مرتب كرد، در اين موقع براق بناى چموشى گذاشت كه جبرئيل او را
لطمهاى زد و گفت: آرام باش اى براق، قبل از اين پيغمبر، هيچ پيغمبرى سوار تو
نشده، و بعد از اين هم كسى همانند او، سوارت نخواهد شد.
آن گاه اضافه فرمود كه براق بعد از لطمه آرام شد و او را مقدارى كه
خيلى زياد هم نبود بالا برد، در حالى كه جبرئيل هم همراهش بود، و آيات خدايى را از
آسمان و زمين به وى نشان مىداد. رسول خدا 6 خودش فرموده: كه در حين رفتن ناگهان
يك منادى از سمت راست ندايم داد كه هان اى محمد! ولى من پاسخ نگفته و توجهى به او
نكردم.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 7