responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 57

مؤلف: اين معنا با مختصر تفاوتى به چند طريق در كافى‌[1] و تفسير قمى‌[2] و عياشى‌[3] روايت شده است.

و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابى فاطمه روايت كرده كه گفت رسول خدا 6 فرمود: نوح هيچ چيز كوچك و يا بزرگى را برنمى‌داشت مگر آنكه بسم اللَّه و الحمد للَّه، مى‌گفت و به همين جهت خداوند او را بنده شكور ناميد[4].

مؤلف: اين روايات با رواياتى كه قبلا شكر را به اخلاص تفسير مى‌كرد منافات ندارد، زيرا پر واضح است كه شخصى مثل نوح (ع) دعا نمى‌كند مگر آنكه حقيقت معناى دعا را داشته باشد، و چنين دعائى منفك از اخلاص در بندگى نيست.

و در تفسير برهان از ابن قولويه نقل كرده كه وى بسند خود از صالح بن سهل از امام صادق (ع) روايت كرده كه در ذيل آيه‌(وَ قَضَيْنا إِلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ) فرمود: يكى كشته شدن امير المؤمنين (ع) و يكى ضربت خوردن حسن بن على (ع) است و در تفسير(وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً) فرموده: مقصود كشتن حسين بن على (ع) و در باره جمله:(فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما) فرمود: وقتى كه حسين يارى شود(بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ) قبل از قيام قائم قومى برانگيخته شود كه هيچ خونى از آل محمد را بى‌انتقام نگذارند و انتقام همه خونهاى ريخته شده از اهل بيت را بگيرند(وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا) و اين وعده‌اى است شدنى‌[5].

مؤلف: در اين معنا روايتهاى ديگرى نيز هست كه سياقش مانند اين روايت تطبيق حوادثى است كه در اين امت واقع مى‌شود و در ميان بنى اسرائيل اتفاق افتاده است، و در حقيقت در مقام تصديق مطلبى است كه رسول خدا پيش‌بينى كرده و فرموده بود: اين امت به زودى همان را كه بنى اسرائيل مرتكب شد دقيقا و طابق النعل بالنعل مرتكب خواهد شد، حتى اگر بنى اسرائيل داخل سوراخى رفته باشد اين امت نيز خواهد رفت، پس اين روايات را نبايد جزو رواياتى شمرد كه آيه مورد بحث را تفسير مى‌كند بلكه تنها در مقام جرى و تطبيق است، چرا كه مى‌بينيم هر كدام از اين روايتها آيه را بگونه‌اى تطبيق كرده‌اند.


[1] اصول كافى، ج 2، ص 99، ح 29.

[2] تفسير قمى، ج 2، ص 84.

[3] تفسير عياشى، ج 2، ص 280، ح 17.

[4] الدر المنثور، ج 4، ص 162.

[5] برهان، ج 2، ص 407، ح 3.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 57
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست