responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 523

(عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ ) و(قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ) و(قالُوا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ) به خوبى استفاده مى‌شود، (از جمله اول برمى‌آيد كه در عصر رسول خدا 6 قبل از نزول اين قصه چنين اسمى بر سر زبانها بوده، كه از آن جناب داستانش را پرسيده‌اند. و از دو جمله بعدى به خوبى معلوم مى‌شود كه اسمش همين بوده كه با آن خطابش كرده‌اند).

خصوصيت دوم اينكه او مردى مؤمن به خدا و روز جزاء و متدين به دين حق بوده كه بنا بر نقل قرآن كريم گفته است:(هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَ كانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا) و نيز گفته:(أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلى‌ رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذاباً نُكْراً وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ...) گذشته از اينكه آيه‌(قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْناً) كه خداوند اختيار تام به او مى‌دهد، خود شاهد بر مزيد كرامت و مقام دينى او مى‌باشد، و مى‌فهماند كه او به وحى و يا الهام و يا به وسيله پيغمبرى از پيغمبران تاييد مى‌شده، و او را كمك مى‌كرده.

خصوصيت سوم اينكه او از كسانى بوده كه خداوند خير دنيا و آخرت را برايش جمع كرده بود. اما خير دنيا، براى اينكه سلطنتى به او داده بود كه توانست با آن به مغرب و مشرق آفتاب برود، و هيچ چيز جلوگيرش نشود بلكه تمامى اسباب مسخر و زبون او باشند. و اما آخرت، براى اينكه او بسط عدالت و اقامه حق در بشر نموده به صلح و عفو و رفق و كرامت نفس و گستردن خير و دفع شر در ميان بشر سلوك كرد، كه همه اينها از آيه‌(إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ سَبَباً) استفاده مى‌شود. علاوه بر آنچه كه از سياق داستان بر مى‌آيد كه چگونه خداوند نيروى جسمانى و روحانى به او ارزانى داشته است.

جهت چهارم اينكه به جماعتى ستمكار در مغرب برخورد و آنان را عذاب نمود.

جهت پنجم اينكه سدى كه بنا كرده در غير مغرب و مشرق آفتاب بوده، چون بعد از آنكه به مشرق آفتاب رسيده پيروى سببى كرده تا به ميان دو كوه رسيده است، و از مشخصات سد او علاوه بر اينكه گفتيم در مشرق و مغرب عالم نبوده اين است كه ميان دو كوه ساخته شده، و اين دو كوه را كه چون دو ديوار بوده‌اند به صورت يك ديوار ممتد در آورده است. و در سدى كه ساخته پاره‌هاى آهن و قطر به كار رفته، و قطعا در تنگنايى بوده كه آن تنگنا رابط ميان دو قسمت مسكونى زمين بوده است.

2- داستان ذو القرنين و سد و ياجوج و ماجوج از نظر تاريخ‌

قدماى از مورخين هيچ يك در اخبار خود پادشاهى را كه نامش ذو القرنين و يا شبيه به‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 523
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست