نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 509
قراء است كه خواندهاند: ا
فحسب - سين را ساكن و باء را مضموم خواندهاند. يعنى آيا اولياء گرفتن بندگان
مرا براى خود بس است ايشان را.
پس مراد از عباد در جمله(أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ) هر
چيزى و هر كسى است كه مورد پرستش بتپرستان قرار بگيرد، چه ملائكه باشد و چه جن، و
چه كملين از بشر.
و اما اينكه مفسرين گفتهاند كه مراد از عباد مسيح و ملائكه و امثال
ايشان از مقربين درگاه خدا است، نه شيطانها، چون كلمه عباد در اكثر
موارد وقتى اضافه به ياى متكلم مىشود تشريف و احترام منظور است، صحيح نيست زيرا
اولا مقام مناسب تشريف نيست و اين ظاهر است، و ثانيا قيد من دونى در
كلام، صريح در اين است كه مراد از(الَّذِينَ
كَفَرُوا) بتپرستان هستند كه اصلا خدا را عبادت نمىكنند، با اينكه اعتراف به
الوهيت او دارند، بلكه شركاء را كه شفعاء مىدانند عبادت مىكردند. و اما اهل كتاب
مثلا نصارى در عين اينكه مسيح را ولى خود گرفتند ولايت خداى را انكار نكردند، بلكه
دو قسم ولايت اثبات مىكردند و آن گاه هر دو را يكى مىشمردند- دقت بفرمائيد.
پس حق اين است كه جمله عبادى شامل مسيح و مانند او
نمىشود، بلكه تنها شامل آلهه بتپرستان مىشود و مراد از جمله(الَّذِينَ كَفَرُوا)
تنها وثنىها هستند.
(إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلًا)- يعنى جهنم را آماده كردهايم تا براى كفار در همان ابتداى ورودشان
به قيامت وسيله پذيرائيشان باشد. تشبيه كرده خداوند خانه آخرت را به خانهاى كه
ميهمان وارد آن مىشود و تشبيه كرده جهنم را به نزل يعنى چيزى كه ميهمان
در اول ورودش با آن پذيرايى مىشود.
و با در نظر گرفتن اينكه بعد از دو آيه مىفرمايد اينان در
قيامت توقف و مكثى ندارند فهميده مىشود كه اين تشبيه چقدر تشبيه لطيفى است.
گويا كفار غير از ورود به جهنم، ديگر كارى ندارند، و معلوم است كه در اين آيه چه
تحكم و توبيخى از ايشان شده و كانه اين تحكم را در مقابل تحكمى كه از آنان در دنيا
نقل كرده و فرموده:(وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ
رُسُلِي هُزُواً) قرار داده.
بحث روايتى [اختلافاتى كه از جهات متعدد در روايات مربوط به ذو
القرنين وجود دارد]
در تفسير قمى مىگويد: بعد از آنكه رسول خدا 6 مردم را از
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 509